اگر نمیخواهید رأی بدهید این یادداشت را بخوانید
چه در انتخابات مجلس دوازدهم شرکت کنیم چه نکنیم، در یازدهمین روز آخرین ماه سال برگزار میشود و افرادی هم به مجلس راه پیدا میکنند و برای تمام جمعیت ایران قانونگذاری میکنند و از معیشت گرفته تا سرنوشت آنان اثرگذار خواهند بود.
کمتر از یک ماه دیگر با انتخاب ما، ترکیب مجلس دوازدهم مشخص خواهد شد. اگر چه هنوز نام کاندیداهای نهایی اعلام نشده است، اما زمزمه رقابت لیستهای انتخاباتی به گوش میرسد و برخی در تکاپوی یافتن کاندیدای اصلح با شاخصها و معیارها خودشان هستند، اما در مقابل شاید که نه قطعا برخی از هموطنان ما نیز تصمیم گرفته اند به دلایلی که برای خودشان محترم است، این دوره با صندوقهای رای قهر کنند. البته باید تریبونی برای شنیدن صحبتهای این گروه و پاسخ به آنها مهیا باشد، اما در مجموع برخی رای ندادن خود را اعتراضی میدانند به شرایط موجود اقتصادی و سیاسی کشور و برخی نیز میگویند مگر مجلسهای قبلی چه گلی به سر ما زده اند که در آینده بخواهند بزنند؟
اما این یادداشت سعی دارد به این سوال پاسخ دهد که اتفاقا چرا حضور ما در انتخابات مجلس مهم است؟ پس اگر تصمیم دارید در انتخابات ۱۱ اسفند شرکت نکنید، ۱۰ دقیقه وقت بگذارید و این یادداشت را تا انتها بخوانید.
۱. «مجلس برای ما کاری نکرده است». برخی افراد جملاتی از این دست را در پاسخ به چرایی عدم حضورشان در انتخابات را مطرح میکنند. این که امروز بخشی از مردم ما واقعا نمیدانند مجلس شورای اسلامی در ادوار گذشته چه اقدامات خوب یا بدی انجام داده شاید باید به حساب کم کاری مجلسیها و رسانه ایها بنویسیم. مجلسی که به گفته بنیانگذار انقلاب باید در راس امور باشد واقعا چه گرهی از مشکلات مردم باز کرده یا به عکس، با مصوبات نسنجیده خود چه گرهی به گرههای زندگی آنان افزوده است؟ البته که بیان کارهای کرده و نکرده مجلسهای مختلف از حوصله این یادداشت خارج است، اما ضروری است رسانهها در فرصت باقی مانده تا انتخابات، به این مهم ورود کنند و با ذکر مثالهایی یادآور شوند که اگر فلان مجلس، بهمان مصوبهای را تصویب نمیکرد یا پای فلان لایحه میایستاد، اکنون وضعیت ما در امور مختلف اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و ... چگونه بود؟ اینجاست که جایگاه خطیر مجلس در حکمرانی و قانونگذاری مشخص میشود و بالطبع حساسیت انتخابات آن نیز عیان خواهد شد.
۲. متاسفانه برخی نمایندگان ادوار برای تصاحب کرسی مجلس، به خصوص در شهرستان ها، وعدههایی فراتر از وظایف خود میدهند و بعد از اتمام دوره نمایندگی، طبیعتا نمیتوانند آن وعدهها را به سر منزل مقصود برسانند. از سوی دیگر، در سالهای اخیر برخی حاشیهها در خصوص چند نماینده، افکار عمومی را در گیر کرده و متاسفانه پاسخ درخور و متناسب با آن رفتار یا آن شائبه از سوی مجلس یا دیگر نهادهای متولی هم دریافت نشده است، لذا آنچه اکنون در ذهن مخاطب باقی مانده، «بدبینی یا کج فهمی به عملکرد مجلس» است، گویی سیخ و کباب به پای هم سوخته اند. اینجاست که عاقبت رای ندادن بهتر نمایان میشود که چه بسا اگر مشارکت بالاتر و آگاهانهتر بود این افراد اصلا به مجلس راه پیدا نمیکردند و زمینه برای حضور افراد نخبهتر مهیا میشد.
۳. تجربه نشان داده است که دشمن در جایی وقت و هزینه خود را صرف میکند که برایش دستاورد مهمی به همراه داشته باشد، در غیر این صورت موضوع برایش فاقد ارزش تلقی شده و به آن ورود جدی ندارد. نمونه بارز این ادعا را این روزها میتوان در پشت پرده تعطیلی شبکه تلویزیونی «من و تو» جست و جو کرد، مادامی که دشمن به این یافته دست پیدا کرد که دیگر از طریق این رسانه نمیتواند اهداف خود را پیگیری کند و به اصطلاح این شبکه «کارکرد» خود را ازدست داده، رسانه ۱۴ ساله و با مخاطب خود را تعطیل میکند تا در جای دیگری که میداند موثرتر است، سرمایه گذاری کند! حال از این مثال برسید به اینجا که چرا عدم شرکت در انتخابات این قدر برای دشمن اهمیت دارد و دایم روی آن تبلیغ میکند؟ واقعیت این که دشمن با همه توانش پای کار آمده و از هیچ تلاشی برای مشارکت پایین فروگذار نیست، چراکه به خوبی میداند مشارکت همه جانبه مردم و شکل گیری یک گفت و گوی کلان اجتماعی، زمینهساز اعتماد بی بدیلی بین ملت و حاکمیت است. البته که مشارکت مردم باید در همه عرصههای پیگیری شود و این طور نباشد که بعد از انتخابات فراموش شوند. مردم باید نقش خودشان را در تصمیمگیریهای مختلف، نظارتها و مطالبه گری ها، پر رنگ ببینند. به دیگر بیان مردم ابتدا باید مورد اعتماد باشند تا بتوانند اعتماد کنند و این مسئله جز با درایت مسئولان به دست نمیآید.
۴. شک نکنید که همواره و به خصوص در شرایط امروز منطقه، همان طور که رهبر معظم انقلاب بارها تاکید داشتهاند «برگزاری پرشور انتخابات و حضور همگانی مردم در پای صندوقهای رأی، تضمین کننده امنیت کشور خواهد بود، زیرا دشمنان از پشتوانه مردمی نظام بیش از امکانات تسلیحاتی آن هراس دارند.» لذا اگر «ایران» و ایران ماندنش را دوست داریم، اگر همچنان از برد تیم ملی ذوق میکنیم، اگر همچنان با شنیدن نام جعلی خلیج عربی به رگ غیرت مان بر میخورد، اگر از این که دشمن جرئت نمیکند به حریم هوایی و خاکی ما دست درازی کند، میبالیم؛ «وظیفه» داریم در انتخابات شرکت کنیم، این جمله نه شعار است و نه حرف؛ واقعیتی است برای حفظ «امنیت» کشورمان.
البته ایجاد شور انتخاباتی، از ملزومات «مشارکت قوی» در انتخابات پیش رو است. متاسفانه طبق آنچه قانون میگوید، تنها یک هفته قبل از انتخابات اجازه تبلیغات به نامزدها داده شده و با تبلیغات زودهنگام نیز برخورد میشود، در حالی که آن چه تنور انتخابات را گرم میکند، فعالیت میدانی ستادها، برگزاری سخنرانی ها، مناظرات و رقابتهای سالم انتخاباتی است. از سوی دیگر شورای نگهبان نیز در هفته پایانی بررسی اعتراض داوطلبان رد صلاحیت شده، میبایست به گونهای عمل کند که از تمام افکار، سلایق و گرایشهای سیاسی، کاندیداهایی برای رقابت حضور داشته باشند.
سخن پایانی این که چه شرکت کنیم چه نکنیم، انتخابات مجلس دوازدهم در یازدهمین روز آخرین ماه سال برگزار میشود و افرادی هم به مجلس راه پیدا میکنند و برای تمام جمعیت ایران قانونگذاری میکنند و از معیشت گرفته تا سرنوشت آنان اثرگذار خواهند بود. به طور قطع، مجلس قوی با رای پایین شکل نخواهد گرفت و آن کس که از این ناحیه آسیب خواهد دید، بدون شک همه مردم خواهند بود.