سوگ بعد از سقط و غمی بیپایان
یکی از شایعترین رخدادهایی است که ممکن است به صورت عمدی یا غیرعمدی گریبان مادر باردار را بگیرد، گرچه به واسطه بهبود وضعیت بهداشت و درمان میزان وقوع سقط ناخواسته کاهش قابل توجهی یافته است ولی آنچه...
یکی از شایعترین رخدادهایی است که ممکن است به صورت عمدی یا غیرعمدی گریبان مادر باردار را بگیرد، گرچه به واسطه بهبود وضعیت بهداشت و درمان میزان وقوع سقط ناخواسته کاهش قابل توجهی یافته است ولی آنچه حائز اهمیت است ولی همواره در بوته فراموشی قرار میگیرد، حمایتهای روانی و عاطفی از مادری است که به سوگ فرزند خود نشسته است گرچه این طفل در نظر دیگران فقط یک نطفه است.
تنهایی بعد از سقط غم مرا مضاعف کرد
خانم میردامادی که سال 98 وقتی فقط 24 سال داشت جنین خود را در دو ماه نخست بارداری از دست داده از سختی سقط جنین در یکی از بیمارستانها به خبرنگار ایکنا گفت: در آن شرایط به شدت نیاز داشتم کسی دست نوازش به سرم بکشد تا اشک نریزم و بتوانم درد از دست دادن فرزندم را تاب بیاورم ولی هرچقدر نگاه میکردم همچین کسی در اطرافم نمیدیدم.
وی با بیان اینکه مادران سقط کرده به اندازه مادران باردار نیازمند محبت و توجه هستند، ادامه داد: مادرم به خاطر عمل جراحی که خودش دو ماه قبل داشت نتوانست همراه من به بیمارستان بیاید، خواهر و زنداداش ندارم، شوهرم و خانواده شوهرم نیز به جای همدردی نمک روی زخم من میپاشیدند که نتوانستم بچه را به دنیا بیاوردم یا به قول خواهر شوهرم «عرضه یک بچه زاییدن هم ندارم».
این زن جوان در حالی که بغض کرده بود گفت: درهمین حال بد یک ماما به من انگ زد و گفت «تو با پزشک دست به یکی کردی تا بچه را از بین ببری و الان هم آبغوره میگیری تا رد گم کنی، امثال تو را باید به قانون تحویل داد» هر کلمهای که میگفت مثل پُتکی بود که بر سر من فرود میآمد، با هر بار جیغ و داد او قیافه درهم شوهرم هم جلوی چشمم میآمد که از این به بعد با من چه رفتاری خواهد داشت.
خانم میردامادی اضافه کرد: جالب است که همه این حرفها را همسرم باور میکرد و مو به مو به مادرش منتقل میکرد و در مدتی که بیمارستان بودم مادر شوهرم که انتظار داشتم جای خالی مادرم را برایم پر کند نهتنها برای عیادت و همدردی با من به بیمارستان نیامد بلکه دو بار هم زنگ زد و من را تا میتوانست به توپ بست که چی ؟ بچه پسرش را نتوانستهام به دنیا بیاورم.
این زن جوان اضافه کرد: درحالی که من با هزار دارو و درمان، نذر و نیاز بعد از دو سال حرف و حدیث و زخم زبان شنیدن از خانواده همسرم، همسایه و دوست و آشنا باردار شده بودم دلیلی نداشت بچهام را سقط کنم و زندگی را به کام خودم زهر کرده و همسرم را رو به روی خودم قرار دهم.
هنوز خواب بچهام را میبینم که میگوید: چرا منو نخواستی؟
این بار با مادر 72 سالهای همصحبت میشوم که در 35 سالگی به خاطر اینکه 8 فرزند دختر و پسر داشته است، نهمی را سقط میکند.
خانم رحمتی به خبرنگار ایکنا گفت: در آن دوران امکان پیشگیری از بارداری وجود نداشت اطلاعات و امکانات ما هم خیلی محدود بود برای همین از روشهای سنتی برای سقط استفاده میکردیم، من هم گرچه وضع مالی شوهرم خوب بود اما هشت بچه داشتم خدا به من هم دختر داده بود هم پسر، پس نهمی را واقعا دیگر نمیخواستم برای همین سقط کردم.
وی اضافه کرد: پیرزنهای فامیل به من گفتند اگر دیه فرزند سقط شدهام را به بقیه بچههایم به نسبت مساوی بپردازم، گناه سقط از من ساقط شده است من هم این کار را همان موقع کردم، ولی هنوز هم با وجود سپری شدن 40 سال عذاب وجدان رهایم نکرده است، گاهی خوابهای پریشان میبینم که جوان برومندی شده است در حالی که قیافه مغمومی دارد با حالت گله و شکایت از من می پرسد« مامان چرا منو نخواستی» وقتی این خواب را میبینم تا یک ماه سردرد عجیبی امانم را میبرد ولی راه به جایی ندارم، مگر خدا مرا ببخشد و راحت شوم.
آثار روانی سقط شدیدتر از جسمی است
هلیا خانقاه، ماما و فوق تخصص زنان و زایمان در گفتوگو با خبرنگار ایکنا گفت: متاسفانه کمتر کسی است که متوجه تبعات روحی و روانی سقط باشد و فقط به درمان جسمی زنان اهمیت زیادی داده میشود و به وضوح دیدهایم اثرات روانی آن معمولاً نادیده گرفته میشود حتی زنان بار سنگین سرزنش، گوشه و کنایه را هم باید از طرف شوهر، خانواده شوهر و بستگان تحمل کنند.
وی ضمن ابراز خشنودی از اینکه خوشبختانه در سالهای اخیر به تدریج تغییر دیدگاهها را شاهد هستیم، گفت: مطالعات زیادی بر روی آثار روانی سقط در حال انجام است که امید است نتایج تحقیقات به خانوادهها منتقل شود تا متوجه شوند که افسردگی از جمله واکنشهای روانی نسبت به سقط است.
این فوق تخصص زنان و زایمان با بیان اینکه این حالت در مادران جوان که فرزند نخستشان را با تصمیم آگاهانه نه براساس اتفاقی غافلگیرانه باردار بودند، بیشتر به چشم میخورد، گفت: برخی مواقع سوگواری بعد از سقط میتواند به شدت «سوگ از دست دادن یکی از اعضای بزرگسال خانواده» باشد، که سالها با او زندگی کرده و خاطرهسازی کردهاند.
این پزشک با بیان اینکه اغلب بانوان بعد از سقط به عوارضی همچون غم و اندوه، اشتیاق به داشتن بچه از دست رفته، خواب نامنظم، کابوسهای شبانه، تمایل به صحبت راجع به احساس فقدان دچار میشوند، حتی احساس گناه و سرزنش نیز جزو علائم عادی است، ادامه داد: متاسفانه در چنین مواقعی معمولاً کسی با فرد همدردی و همراهی زیادی نمیکند و مراسم سوگواری، تدفین و ... که به رفع سوگ کمک میکند به ندرت برگزار میشود.
این متخصص ضمن ابراز تاسف از اینکه در بین اطرافیان معمولاً بانوان نیز این جرگه را در برمیگیرد به جای همزادپنداری، شنیدن غصههای فرد و درک احساسات او، با گفتن اینکه «چیز مهمی نبود» و یا «هنوز بچهای وجود نداشت»، فرصت ابراز احساسات را از فرد سلب میکنند و او را در تنهایی و غم عمیقی که دارد تنها رها میکنند که همه اینها به تشدید علایم سوگ دامن میزند.
خانقاه ادامه داد: حاملگی اول، سابقه سقطهای مکرر، سابقه ناباروری، فشار خانواده بر جنسیت فرزند، بالا بودن سن،عدم حمایت خانواده به ویژه همسر، سابقه بیماریهای جسمی و روحی باعث میشود عوارض روحی بیشتری را بانوان بعد از سقط متحمل شوند.
وی با بیان اینکه انجام سونوگرافی قبل از سقط و شکل گرفتن تصویر و صدای واضح و ملموس نسبت به جنین در ذهن مادر باعث میشود، غم از دست دادن سنگینتر باشد، چراکه رابطه عاطفی قوی برقرار شده است، گفت: در چنین شرایطی مادر احساس فقدان را عمیقتر درک میکند.
این پزشک ادامه داد: علایم سوگواری و مدت زمان آنها در افراد مختلف متفاوت است و میتواند بعد از یک تا دو هفته برطرف شود یا ممکن است ماهها و حتی یک تا دو سال به طول بینجامد و در موقعیتهای خاص مثل زمان تعیین شده برای وضع حمل، سالگرد سقط و یا حاملگی بعدی این احساسات دوباره احیا شود و مادر را دچار حالت عصبی و پرخاشگری کند.
نتیجه
برای کاهش اثرات روانی سقط، نیاز به حمایت پرسنل پزشکی و خانواده است که در این بین نقش حمایتکننده همسر به مراتب بیشتر مهم است، پزشکان هنگام ترخیص از بیمارستان باید اطلاعات کافی را در اختیار بانوان قرار دهند تا از این طریق از احتمال سقطهای بعدی عوارض جسمی و روحی جدیتر پیشگیری به عمل آید.
همچنین وظایف همسر و سایر اعضای خانواده در این برهه حساس به آنها گوشزد شود، اگر علایم سوگ شدید بود یا منجر به افسردگی و اضطراب شد، مراجعه به روانپزشک برای درمانهای دارویی و غیردارویی توصیه میشود.
گزارش: سونیا بدیع
ایکنای آذربایحان
تنهایی بعد از سقط غم مرا مضاعف کرد
خانم میردامادی که سال 98 وقتی فقط 24 سال داشت جنین خود را در دو ماه نخست بارداری از دست داده از سختی سقط جنین در یکی از بیمارستانها به خبرنگار ایکنا گفت: در آن شرایط به شدت نیاز داشتم کسی دست نوازش به سرم بکشد تا اشک نریزم و بتوانم درد از دست دادن فرزندم را تاب بیاورم ولی هرچقدر نگاه میکردم همچین کسی در اطرافم نمیدیدم.
وی با بیان اینکه مادران سقط کرده به اندازه مادران باردار نیازمند محبت و توجه هستند، ادامه داد: مادرم به خاطر عمل جراحی که خودش دو ماه قبل داشت نتوانست همراه من به بیمارستان بیاید، خواهر و زنداداش ندارم، شوهرم و خانواده شوهرم نیز به جای همدردی نمک روی زخم من میپاشیدند که نتوانستم بچه را به دنیا بیاوردم یا به قول خواهر شوهرم «عرضه یک بچه زاییدن هم ندارم».
این زن جوان در حالی که بغض کرده بود گفت: درهمین حال بد یک ماما به من انگ زد و گفت «تو با پزشک دست به یکی کردی تا بچه را از بین ببری و الان هم آبغوره میگیری تا رد گم کنی، امثال تو را باید به قانون تحویل داد» هر کلمهای که میگفت مثل پُتکی بود که بر سر من فرود میآمد، با هر بار جیغ و داد او قیافه درهم شوهرم هم جلوی چشمم میآمد که از این به بعد با من چه رفتاری خواهد داشت.
خانم میردامادی اضافه کرد: جالب است که همه این حرفها را همسرم باور میکرد و مو به مو به مادرش منتقل میکرد و در مدتی که بیمارستان بودم مادر شوهرم که انتظار داشتم جای خالی مادرم را برایم پر کند نهتنها برای عیادت و همدردی با من به بیمارستان نیامد بلکه دو بار هم زنگ زد و من را تا میتوانست به توپ بست که چی ؟ بچه پسرش را نتوانستهام به دنیا بیاورم.
این زن جوان اضافه کرد: درحالی که من با هزار دارو و درمان، نذر و نیاز بعد از دو سال حرف و حدیث و زخم زبان شنیدن از خانواده همسرم، همسایه و دوست و آشنا باردار شده بودم دلیلی نداشت بچهام را سقط کنم و زندگی را به کام خودم زهر کرده و همسرم را رو به روی خودم قرار دهم.
هنوز خواب بچهام را میبینم که میگوید: چرا منو نخواستی؟
این بار با مادر 72 سالهای همصحبت میشوم که در 35 سالگی به خاطر اینکه 8 فرزند دختر و پسر داشته است، نهمی را سقط میکند.
خانم رحمتی به خبرنگار ایکنا گفت: در آن دوران امکان پیشگیری از بارداری وجود نداشت اطلاعات و امکانات ما هم خیلی محدود بود برای همین از روشهای سنتی برای سقط استفاده میکردیم، من هم گرچه وضع مالی شوهرم خوب بود اما هشت بچه داشتم خدا به من هم دختر داده بود هم پسر، پس نهمی را واقعا دیگر نمیخواستم برای همین سقط کردم.
وی اضافه کرد: پیرزنهای فامیل به من گفتند اگر دیه فرزند سقط شدهام را به بقیه بچههایم به نسبت مساوی بپردازم، گناه سقط از من ساقط شده است من هم این کار را همان موقع کردم، ولی هنوز هم با وجود سپری شدن 40 سال عذاب وجدان رهایم نکرده است، گاهی خوابهای پریشان میبینم که جوان برومندی شده است در حالی که قیافه مغمومی دارد با حالت گله و شکایت از من می پرسد« مامان چرا منو نخواستی» وقتی این خواب را میبینم تا یک ماه سردرد عجیبی امانم را میبرد ولی راه به جایی ندارم، مگر خدا مرا ببخشد و راحت شوم.
آثار روانی سقط شدیدتر از جسمی است
هلیا خانقاه، ماما و فوق تخصص زنان و زایمان در گفتوگو با خبرنگار ایکنا گفت: متاسفانه کمتر کسی است که متوجه تبعات روحی و روانی سقط باشد و فقط به درمان جسمی زنان اهمیت زیادی داده میشود و به وضوح دیدهایم اثرات روانی آن معمولاً نادیده گرفته میشود حتی زنان بار سنگین سرزنش، گوشه و کنایه را هم باید از طرف شوهر، خانواده شوهر و بستگان تحمل کنند.
وی ضمن ابراز خشنودی از اینکه خوشبختانه در سالهای اخیر به تدریج تغییر دیدگاهها را شاهد هستیم، گفت: مطالعات زیادی بر روی آثار روانی سقط در حال انجام است که امید است نتایج تحقیقات به خانوادهها منتقل شود تا متوجه شوند که افسردگی از جمله واکنشهای روانی نسبت به سقط است.
این فوق تخصص زنان و زایمان با بیان اینکه این حالت در مادران جوان که فرزند نخستشان را با تصمیم آگاهانه نه براساس اتفاقی غافلگیرانه باردار بودند، بیشتر به چشم میخورد، گفت: برخی مواقع سوگواری بعد از سقط میتواند به شدت «سوگ از دست دادن یکی از اعضای بزرگسال خانواده» باشد، که سالها با او زندگی کرده و خاطرهسازی کردهاند.
این پزشک با بیان اینکه اغلب بانوان بعد از سقط به عوارضی همچون غم و اندوه، اشتیاق به داشتن بچه از دست رفته، خواب نامنظم، کابوسهای شبانه، تمایل به صحبت راجع به احساس فقدان دچار میشوند، حتی احساس گناه و سرزنش نیز جزو علائم عادی است، ادامه داد: متاسفانه در چنین مواقعی معمولاً کسی با فرد همدردی و همراهی زیادی نمیکند و مراسم سوگواری، تدفین و ... که به رفع سوگ کمک میکند به ندرت برگزار میشود.
این متخصص ضمن ابراز تاسف از اینکه در بین اطرافیان معمولاً بانوان نیز این جرگه را در برمیگیرد به جای همزادپنداری، شنیدن غصههای فرد و درک احساسات او، با گفتن اینکه «چیز مهمی نبود» و یا «هنوز بچهای وجود نداشت»، فرصت ابراز احساسات را از فرد سلب میکنند و او را در تنهایی و غم عمیقی که دارد تنها رها میکنند که همه اینها به تشدید علایم سوگ دامن میزند.
خانقاه ادامه داد: حاملگی اول، سابقه سقطهای مکرر، سابقه ناباروری، فشار خانواده بر جنسیت فرزند، بالا بودن سن،عدم حمایت خانواده به ویژه همسر، سابقه بیماریهای جسمی و روحی باعث میشود عوارض روحی بیشتری را بانوان بعد از سقط متحمل شوند.
وی با بیان اینکه انجام سونوگرافی قبل از سقط و شکل گرفتن تصویر و صدای واضح و ملموس نسبت به جنین در ذهن مادر باعث میشود، غم از دست دادن سنگینتر باشد، چراکه رابطه عاطفی قوی برقرار شده است، گفت: در چنین شرایطی مادر احساس فقدان را عمیقتر درک میکند.
این پزشک ادامه داد: علایم سوگواری و مدت زمان آنها در افراد مختلف متفاوت است و میتواند بعد از یک تا دو هفته برطرف شود یا ممکن است ماهها و حتی یک تا دو سال به طول بینجامد و در موقعیتهای خاص مثل زمان تعیین شده برای وضع حمل، سالگرد سقط و یا حاملگی بعدی این احساسات دوباره احیا شود و مادر را دچار حالت عصبی و پرخاشگری کند.
نتیجه
برای کاهش اثرات روانی سقط، نیاز به حمایت پرسنل پزشکی و خانواده است که در این بین نقش حمایتکننده همسر به مراتب بیشتر مهم است، پزشکان هنگام ترخیص از بیمارستان باید اطلاعات کافی را در اختیار بانوان قرار دهند تا از این طریق از احتمال سقطهای بعدی عوارض جسمی و روحی جدیتر پیشگیری به عمل آید.
همچنین وظایف همسر و سایر اعضای خانواده در این برهه حساس به آنها گوشزد شود، اگر علایم سوگ شدید بود یا منجر به افسردگی و اضطراب شد، مراجعه به روانپزشک برای درمانهای دارویی و غیردارویی توصیه میشود.
گزارش: سونیا بدیع
ایکنای آذربایحان