اولویت اقتصادی دولت چهاردهم در حوزه ارز
یک اقتصاددان طی یادداشتی ضمن تشریح وضعیت ارزی کشور، به اولویتهای دولت جدید در این زمینه پرداخت.
گروه بانک و بورس بازارنیوز- سعید ترکاشوند؛ «وحید شقاقی شهری» اقتصاددان طی یادداشتی پیرامون اولویت اقتصادی دولت چهاردهم در حوزه ارز نوشت: بحث یکسانسازی و سیاست تک نرخی ارز در قبال نظام چند نرخی ارز با رویکرد سیاست ارزهای (یا یک ارز) ترجیحی و حمایتی، سابقهای به درازای انقلاب اسلامی دارد، چراکه در دهه ۶۰ و با توجه به شرایط جنگ تحمیلی و جلوگیری از تحمیل فشار مضاعف اقتصادی به مردم، یک نظام چند نرخی ارز با رویکرد ارزهای حمایتی متفاوت برای کالاهای اساسی دنبال گردید.
در اوایل دهه ۷۰ سیاست یکسانسازی ارز با نرخ ۱۷۵ تومان دردستورکار قرار گرفت که تبعات این سیاست درکنار سایر عوامل اقتصادی همچون آزادسازی قیمتها و خصوصیسازی رهاشده و فشار حاصل از سررسید بدهیهای خارجی کشور، موجب شد که تورم بیسابقه ۴۹.۴ درصدی در سال ۱۳۷۴ ثبت گردد و دولت وقت مجبور شد از این سیاست عقب نشینی کند و مجدد سیاستهای تثبیت اقتصادی با محوریت پذیرش ارز حمایتی و رسمی دولتی دنبال گردد.
در تجربه دوم در سال ۱۳۸۱ مجدد برای بار دوم سیاست یکسانسازی ارزی پیگیری شد و این بار در قیمت ۸۰۰ تومان انجام گرفت، ولی تبعات تورمی سنگینی به بار نیاورد. با این حال طی دهه ۸۰ عدم تعدیل شکاف تورمی دلار ادامه یافت بطوریکه قیمت دلار طی ده ساله دهه ۸۰ از ۸۰۰ تومان به حوالی ۱۰۰۰ تومان افزایش یافت، این درحالی بود که میانگین تورم دهه ۸۰ حدود ۷/۱۵ درصد بود.
برای بار سوم در اوایل دهه ۹۰ بحث تثبیت ارزی در قالب ارز معروف جهانگیری به قیمت ۴۲۰۰ تومان مطرح شد و مجدد این سیاست شکست خورد. برای بار چهارم نیز در دولت سیزدهم تثبیت ارزی در قالب ارز فرزین به قیمت ۲۸۵۰۰ تومان مطرح و اجرایی شد و اخبارها همچنان حکایت از این دارد که اقلام متعدد کالایی از شمول این ارز ترجیحی درحال خارج شدن هستند و فقط چند قلم محدود با این قیمت تامین خواهد شد. البته در دهه ۹۰ همواره یک نظام چند نرخی حاکم بوده و عناوینی همچون ارز ترجیحی و یارانه ای، ارز نیمایی، ارز سنا، ارز مرکز مبادله، در کنار ارز غیررسمی (بازار آزاد، تلگرامی) وجود داشته است.
به عبارت دیگر اختلال در مکانیسم اقتصاد کلان به دلیل تحریمهای اقتصادی و به تبع آن اختلال در نظام تجاری و حساب سرمایه کشور موجب شده اقتصاد ایران ناچاراً به یک نظام چند نرخی ارز تن دهد. البته یکی از پیامدهای مخرب این اختلاف قیمتها نیز توزیع رانتهای بزرگ ارزی به تعدادی محدود افراد و شرکت¬ها بوده است که در جای خود بحث مفصلی در قالب عنوان غارت منابع ملی میطلبد؛ بنابراین تکرار مداوم خطاها و گزیده شدن از یک سوراخ برای همیشه، قصه پر غصه ارز ترجیحی و نظام چند نرخی است؛ لذا همانطورکه اشاره شد در همین مدت اخیر ماجرای تلخ ارز ترجیحی جهانگیری تمام نشده بود، که ماجرای تلخ ارز ترجیحی فرزین به بار نشست.
همه این قصه پرغصه حاصل عدم درس آموختن از تاریخ اقتصاد است. خلاصه کلام که در این مدت رقم بزرگ رانت توزیع شد، قیمت کالاهای اساسی با ارز ترجیحی دست مصرف کننده نرسید، فساد و رانت بوقوع پیوست، واردات بی رویه بوقوع پیوست و کسریهای تجاری تشدید شد، تا مجدد سیاستگذار مجبور شده است تصمیم بگیرد ارز ترجیحی بخش زیادی از کالاها حذف و مجدد به نرخ نیما برسند.
جالب این که یکی از پیامدهای اختلاف ۵۰ درصدی نرخ ارز نیمایی و بازار آزاد طی این مدت همین بوده که بانکها تسهیلات را به شرکتهای زیرمجموعه خود هدایت کرده و این شرکتها نیز برای برخورداری از رانت ارزی در صف واردات قرار گرفته و طرح توسعهای از کانال تسهیلات نظام بانکی طی دو سال اخیر اتفاق نیفتاده است؛ لذا، اقتصاد ایران در شرایط قفلشدگی قرار دارد و رکود سهمگینی هم حاکم شده است.
درنتیجه این بار هم همچنان رانت درجه دوم یعنی اختلاف بین نرخ نیما و بازار آزاد نصیب گروه اقلیت بالاخص شبکه بانکی خواهد شد و حسابی از موهبت رانت اختلاف ارزی لذت خواهند برد و به ریش این مردم دردمند خواهند خندید تا سرانجام مجدد رانت ارز نیما نیز حذف خواهد شد.
این قصه پر غصه حکایت از ضعف سیاستگذاری ارزی دارد و اصلاح سیاستهای غلط ارزی بانک مرکزی از اقدامات عاجل و فوری است. بصورت شفاف توصیه بنده این چنین است:
سناریوی اول: چنانچه احتمال تشدید تحریمهای اقتصادی – در صورت پیروزی جمهوری خواهان و یا تحمیل تحریمهای سنگینتر بر صادرات نفتی و اعمال تحریمهای فلج کننده- بالا باشد، اولویت باید بر تداوم سیاست دو نرخی ارزی – و نه چند نرخی- باشد.
در یک نظام دو نرخی ارزی، دولت باید درکنار مدیریت نرخ ارز بازار در یک کریدور با اتکا به ابزار مداخله، یک نرخ ارز حمایتی را براساس مکانسیم توازن و تعادل بخشهای تجاری و سرمایهای تعریف کند.
با این حال این نظام دو نرخی حتماً یک بسته سیاستی است و الزامات سختگیرانه نیاز دارد و باید الزامات این سیاست یعنی حاکمیت ریال بصورت کامل و سفت و سخت، کنترل شدید قاچاق و واردات غیررسمی، جلوگیری از خروج سرمایه و طراحی و پیادهسازی ساختارهای نظارت هوشمند و کنترلهای مویرگی بازار در دستور کار قرار گیرد. بدون این الزامات قطعاً اجرای سیاست چند نرخی همچون تجربه تاریخی گذشته شکست خورده خواهد شد.
سناریوی دوم: چنانچه احتمال تشدید تحریمهای اقتصادی در آینده وجود ندارد یا اینکه پیشبینی میشود بحث مذاکرات روند طبیعی خود را طی خواهد کرد، بانک مرکزی باید از سیاستهای تثبیت ارزی و نظام چندنرخی ارزی دست بکشد و سیاست مداخله موثر در کریدور بازار آزاد را دنبال کند تا رانت ارزی کاهش یابد و کسریهای تجاری و حساب سرمایه مهار شوند و بخش تجاری و حساب سرمایه بتوانند به حالت تعادل خود نزدیک شوند؛ لذا تا زمانی که سیاستهای ارزی اصلاح نشوند، ضمن توزیع رانت و تشدید کاهش خالص داراییهای بانک مرکزی، شاهد تداوم کسریهای تجاری و کسری حساب سرمایه خواهیم بود و همین مساله محدودیتهای سنگینی بر منابع ارزی کشور تحمیل خواهند کرد؛ بنابراین توصیه میشود طبق موارد فوق الذکر، تیم اقتصادی دولت چهاردهم باید به قید فوریت نسبت به اصلاح سیاستهای ارزی در قالب دو سناریوی فوق الذکر اقدام نماید.
پایان پیام//