عمو نوروز
طرح و ساخت عروسکها از: اسداله ایمن، علی نائینی برگرفته از متن کتاب: آخرین روزهای زمستان داشت سپری می شد و بوی بهار همه جا پیچیده بود، درختها از خواب بیدار شده بودند و همه انتظار می کشیدند...
طرح و ساخت عروسکها از: اسداله ایمن، علی نائینی
برگرفته از متن کتاب:
آخرین روزهای زمستان داشت سپری می شد و بوی بهار همه جا پیچیده بود، درختها از خواب بیدار شده بودند و همه انتظار می کشیدند تا شکوفه هایشان باز شود. شکوفه هائی که هر کدام نشانی از فرارسیدن بهار بود. مردم هم که سرمای زمستان را پشت سر گذاشته بود، خود را برای جشن نوروز آماده می کردند، همه مردم انتظار آمدن عمو نوروز را می کشیدند؛ حتی پیرزنی که در کنار جنگل خانه داشت و کارش شب و روز نماز خواندن و دعا و عبادت بدرگاه خداوند بود. عمو نوروز هم که می دانست وقت آمدنش شده کولباره اش را بردوش انداخت و براه افتاد...
برگرفته از متن کتاب:
آخرین روزهای زمستان داشت سپری می شد و بوی بهار همه جا پیچیده بود، درختها از خواب بیدار شده بودند و همه انتظار می کشیدند تا شکوفه هایشان باز شود. شکوفه هائی که هر کدام نشانی از فرارسیدن بهار بود. مردم هم که سرمای زمستان را پشت سر گذاشته بود، خود را برای جشن نوروز آماده می کردند، همه مردم انتظار آمدن عمو نوروز را می کشیدند؛ حتی پیرزنی که در کنار جنگل خانه داشت و کارش شب و روز نماز خواندن و دعا و عبادت بدرگاه خداوند بود. عمو نوروز هم که می دانست وقت آمدنش شده کولباره اش را بردوش انداخت و براه افتاد...