زیباترین دلنوشته ها درباره روز مادر |متن های زیبای روز مادر (سری جدید)
زیباترین دلنوشته ها درباره روز مادر |متن های زیبای روز مادر «سری جدید» بهترین و زیباترین دلنوشته ها را برای روز مادر میتوانید دراین پست بخوانید تا برای مادرتان ارسال کنید و او خوشحال شود. دلنوشته در مورد مادر برای موجودی بیبدیل است که هرکسی در زندگی فقط با یک نفر میتواند داشتنش را تجربه کند. فرزند دراین دلنوشتهها با استفاده از...
زیباترین دلنوشته ها درباره روز مادر |متن های زیبای روز مادر «سری جدید»
بهترین و زیباترین دلنوشته ها را برای روز مادر میتوانید دراین پست بخوانید تا برای مادرتان ارسال کنید و او خوشحال شود. دلنوشته در مورد مادر برای موجودی بیبدیل است که هرکسی در زندگی فقط با یک نفر میتواند داشتنش را تجربه کند. فرزند دراین دلنوشتهها با استفاده از کلمات برآمده از قلب و جان از مادر سپاسگزاری میکند و یا اندوه جدایی از وی را در قالب متن ادبی می نویسد. در مطلب حاضر دلنوشتههایی برای مادر جمعآوری شده است.
دلنوشته احساسی در مورد مادر
مادر یعنی فرشتهای که با اشکت، اشک میریزد و با خندههایت می خندد. مادر یعنی فرشتهای که نگاهش به تو است و با هر لبخندت، زندگی می کند. مادر یعنی فرشتهای که موهایش برای بزرگ کردنت سفید می شود و به تو می گوید: «پیر شوی مادر، درد و بلایت به جانم…» مادر یعنی فرشتهای که صبح که خوابی آرام میز صبحانه را میچیند تا وقتی بلند شدی زندگی را لمس کنی. مادر یعنی فرشتهای که شبهایی که غم داری یا مریضی
تا صبح بالای سرت می نشیند و نگران است. مادر یعنی فرشتهای که وقتی موقع کار می گویی خسته شدم؛ با این که پاهایش درد میکند می گوید: «تو بشین مادر من انجام میدهم…». مادر یعنی فرشتهای که هیچوقت باور نمیکنی مریض شود یا پیر شود چون همیشه و توی هر حالتی به روی تو لبخند میزند. مادر یعنی فرشتهای که طاقت دیدن اشکهایش را نداری. مادر یعنی همه ی زندگی
***
مادر! من خدا را نقاشی کردم؛ خدا به شکل بوسههای تو بر پیشانی من بود. مادر! من ازآن آخرین بدرقهات تا پشت دیوار بیکسی نوشتم و بغض کردم. مادر! دراینسوی بیخوابی، من هر شب پرنورترین ستاره را تو می بینم. شنیدهام کولهبار دوران کودکی مرا سنگ صبور خویش کردهای. من هم در آن آیینه که دادی یادگاری؛ در آن هر شب تصویری از تبسم تو را می بینم. مادر! ای زیباترین احساس، قشنگترین بنفشه، ستارهام را چندیست گم کردهام…
***
درود بر تو ای مادر برتر از جانم و درود بر تو ای همیشه مهربان و صمیمی. و سلامتی را نثارت میکنم به اندازه دریای نگاهم. مادر مهربانم نمیدانم دراین نامه که قصد من گلایه از توست اول از مهربانیهایت و زحماتت بگویم و یا از همان اول ابراز ناراحتی خودرا از جانب تو بگویم؟ اگر بخواهم از خوبیهایت بگویم که تمامی ندارد و انگشتانم ناتوانند برای نوشتن آن همه ی مهر و وفا و صمیمیت.
و اما گلایه من از تو؛ چراهای بسیاری در سر دارم که همه ی بدون جواب مانده اما نمیدانم چرا هیچوقت با جواب دادن آن ها به من نتوانستم قانع شوم. از تو میپرسم که نگران لحظههای منی از تو که روز و شبت را برای من یکی کردی تا من به این جا برسم. چرا هماکنون برای آزادیم حد و مرزی کوچک نهادهای؟
چرا هنوز باور نداری که من بزرگ شدهام و آن دختر 5 ساله نیستم؟ چرا فکر می کنی همیشه بعد از غروب آفتاب همه ی برای من در کمین هستند و من باید سریع در خانه باشم؟ چرا باور نداری که من من هستم و برای خودم باورهایی دارم؟ چرا؟ چرا؟
***
مامان عزیزم، آیا می دانستی عاشقت هستم؟ آیا می دانستی هیچ کس، هیچ کس و هیچ کس نمیتواند جای تو را توی قلبم بگیرد؟ آیا می دانستی حاضرم همه ی چیزم را بدهم تا همیشه نزد من باشی؟ می گویند:«بچه ننه است»! چقدر بچه ننه بودن قشنگ است، چقدر لذتبخش است. آخر اگر نباشی قدر خیلی از روزها را نمیدانیم.
عشق به تو بهترین و تنهاترین عشقی است که می شود باورش کرد. یعنی بالاتر از عشق به مادر وجوددارد؟
یادش بخیر، قصههایی که برایم میگفتی چقدر لذتبخشتر از قصههای تنهایی امروزم بود. شنل قرمزی، چوپان دروغگو، شنگول و منگول و حبه انگور را برایم تعریف می کردی. چرا با این که چهار پنج سال این قصهها را می گفتی هیچوقت برایم تکراری نمیشد؟ چرا؟
ولی هم اکنون زیباترین فیلمها و داستانها و رمانها نهایتاً یکبار به من لذت می دهد، چرا؟
مامان عزیزم، دمت گرم، نوکرم، تا عمر دارم خاک زیر پاتم؛ فقط یک چیز می توانم بگویم: عاشقتم.
***
روزی یک نفر به من گفت: آیا میخواهی همه ی دنیا مال تو باشد؟
گفتم: دنیا در دستهای من است وقتی لبخند مادرم جلوی چشمانم، صدای مادرم طنین افکنده در گوشم و دستان مادرم پشت و پناهم است.
***
یادت هست مادر؟ اسم قاشق را گذاشتی قطار، هواپیما، کشتی تا یک لقمه بیشتر بخورم!
یادت هست؟ شدی خلبان، ملوان، لوکوموتیوران؛ می گفتی بخور تا بزرگ بشوی آقا شیره!
و من عادت کردم که هر چیزی را بدون اینکه دوست داشته باشم قورت بدهم حتی بغضهای نترکیدهام را.
دلنوشته در مورد مادر فوت شده
ﻣﺎدرم! هیچوقت ﺑﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﻋﺎﺩﺕ نمیکنم. ﭼﻘﺪر ﺧﻮﺏ بود ﺍﮔر ﺁﻏﻮﺵ مهربانت را ﺩﺍﺷﺘﻢ. هنوز هم هرجا نامت را میشنوم؛ به لرزه میافتم. هرجا مادری رابا فرزندش میبینم؛ زیر لب میگویم: من هم روزی مادر داشتم. من هم روزی گرمای وجودش را داشتم.
مادرم! کاش میدانستی که اینروزها بیشتر از گذشته به وجودت احتیاج دارم… اما میدانم تو هنوز هم پیش خدا واسطه حل مشکلات من هستی. این خاطرجمعی را از آرامش قلبم دارم.
امروز با شاخه گلی سرخ و دستانی لرزان به دیدارت می آیم. این اشکهای من از سر دلتنگی است. دلتنگی برای بوسه زدن بر دستهای مهربانت. کاش بودی. امروز دلم آتش گرفت و دوباره جای خالیات را حس کردم. میدانم جای تو خوب است و فرشتههای آسمان امروز را برایت جشن می گیرند. آخر می دانم که بهشت زیر پای توست. کاش فقط امروز نگاهت را داشتم.خدایا کاش فقط یکبار دیگر آغوشش را داشتم.
***
بچه که بودم دلم به گرفتن گوشه چادر مادرم و رفتن به بیرون خوش بود. اکنون بزرگ شدهام مادرم را می خواهم، نه برای گرفتن گوشه چادرش؛ میخواهمش که با گوشه چادرش اشکهایم را پاک کنم. نه این که دلم خوش شود که میدانم نمیشود! شاید آرام بگیرد با بوی خوش چادر مادرم.
***
مادر! ای مهربانترین فرشته کاش بودی و مرا در آغوش می گرفتی. من به دستان گرم تو محتاجم. بدون حضور تو ای مادردریای مواج پا بسته مردابم. در یک شب به یاد ماندنی که بجای باران ستاره بر زمین میبارد به خوابم بیا! کاش اتاق کوچکم پر از عطر خوش تو شود.
***
گفتم مادر! گفت: جانم
گفتم درد دارم! گفت: به جانم
گفتم خسته ام! گفت: پریشانم
گفتم گرسنه ام! گفت: بخور از سهمِ نانم
گفتم کجا بخوابم؟ گفت: روی چشمانم
اما یکبار نگفتم: مادر من خوبم، شادم!
همیشه از درد گفتم و از رنج!
***
مادر تو والاترین رویای عشق، نخستین و آخرین معنای عشق هستی و تو که همیشه دلواپس فردای ما و غمخواری بیهمتا برای ما هستی. زندگی بدون تو سراسر رنج خواهد بود تویی که چشم چراغ زندگی ما هستی ودر همه ی حال زندگی ما از تو روشن است.
یاد تو مرا آرام میسازد.
زیباترین آهنگی که در عمرم شنیدم صدای تو و آواز اعجازانگیز لالایی تو بود. گویی تو پیامبری بودی که رسالتت عشق بود. دنیای عشق از تو زنده می شود و به من زندگی بخشیدی، دوستت دارم.
***
مادرم! بارها با صداى گریهام تو را از خواب خوش بیدار کردهام. خیس گریهام دوباره بیدار شو؛ با دستهاى مهربانت صورتم را نوازش کن و با گرماى وجودت آرامم کن. امشب دوباره دلم تو را بهانه گرفته است.
***
همسنگ تمام نبودنهایت به این شبهای اندوه بار اشک بدهکارم و به اندازه همه ی آرامشت به چشمان بیقرارم خواب؛ برای ترسیم دغدغههایم کنج آغوش امنت را کم آوردهام و برای تسکین دردهایم تمام نوازش دستهایت را. صادقانه بگویم: من کم آوردهام. من همه ی بودنها را در نبودنهایت کم آوردهام.
***
دلتنگی یعنی این که: بنشینی به خاطراتت با مادرت فکر کنی. آنوقت یک لبخند زیبا روی لبت بیاید. ولی چند لحظه بعد، شوری اشکهای لعنتی، شیرینی آن خاطرهها را از یادت ببرند.
***
جایی خوانده بودم که درد آدم را بزرگ میکند و روح را صیقل می دهد و تجربه را زیاد می کند. هیچ جا ننوشتهاند که درد با یک زن، با یک مادر چه میکند. مادران درد کشیده یا زود میمیرند، یا برای همیشه میروند، یا میمانند با چشمانی که رنگِ بیتفاوتی گرفته است و دستانی که زیر ناخنهایش جز خستگی چیزی نمیروید،
و گیسوانی که رقص بر شانههای زنانه رابه خاطر نمیآورند. مادرانی بی هیچ آرزویی، با دنیایی کوچک. دنیایی بسیار بسیار کوچک. هیچ کس از مادرانی که به بهشت نمیروند چیزی ننوشته است./ نیکی فیروزکوهی
مطالب مرتبط :
عکس نوشته های غمگین و دلتنگی به یاد مادران فوت شده |متن تسلیت برای مادران از دست رفته
اس ام اس و عکس پروفایل روز مادر |زیباترین اشعار و جملات تبریک روز مادر
45 عکس پروفایل تبریک روز مادر |زیباترین عکس نوشته تبریک روز مادر «سری جدید»
متن و عکس نوشته های غمناک برای مادران فوت شده
روز زن و مادر سال 96 |تاریخ دقیق روز زن و مادر سال 96 چه روزی است؟
کاملترین اس ام اس های روز مادر ، روز زن
جدیدترین اس ام اس تبریک روز مادر و همسر ، روز زن