سوره یوسف - صفحه 193 قران


سوره یوسف - صفحه 193 قران

استخاره شما خدا را شکر بسیار خوب است و اولین آیه این استخاره در مورد تعبیر خواب حضرت یوسف و نائل آمدن ایشان به مقام نبوت می‌باشد.

نتیجه استخاره با قران

سوره یوسف - صفحه 193 قران

شرح استخاره

این کار را انتخاب کن زیرا در این معامله نعمت های وافری برای شما وجود دارد.

آیات استخاره به همراه ترجمه

سوره هود (صفحه 193)
عَلَىٰ ءَالِ یَعْقُوبَ کَمَا أَتَمَّهَا عَلَىٰ أَبَوَیْکَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ(6)

لَّقَدْ کَانَ فِی یُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ ءَایَاتٌ لِّلسَّائِلِینَ(7)

إِذْ قَالُواْ لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَىٰ أَبِینَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ(8)

ﭐقْتُلُواْ یُوسُفَ أَوِ ﭐطْرَحُوهُ أَرْضاً یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِیکُمْ وَتَکُونُواْ مِن بَعْدِهِ قَوْماً صَالِحِینَ(9)

قَالَ قَائِلٌ مَّنْهُمْ لَا تَقْتُلُواْ یُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِی غَیَابَتِ ﭐلْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ ﭐلسَّیَّارَةِ إِن کُنتُمْ فَاعِلِینَ(10)

قَالُواْ یَا أَبَانَا مَا لَکَ لَا تَأْمَنَّا عَلَىٰ یُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ(11)

أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَداً یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ(12)

قَالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَن تَذْهَبُواْ بِهِ وَأَخَافُ أَن یَأْکُلَهُ ﭐلذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ(13)

قَالُواْ لَئِنْ أَکَلَهُ ﭐلذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لَّخَاسِرُونَ(14)

فَلَمَّا ذَهَبُواْ بِهِ وَأَجْمَعُواْ أَن یَجْعَلُوهُ فِی غَیَابَتِ ﭐلْجُبِّ وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـٰذَا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ(15)

وَجَاءُواْ أَبَاهُمْ عِشَاءً یَبْکُونَ(16)

قَالُواْ یَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَکْنَا یُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا فَأَکَلَهُ ﭐلذِّئْبُ وَمَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا وَلَوْ کُنَّا صَادِقِینَ(17)

وَجَاءُواْ عَلَىٰ قَمِیصِهِ

و بر خاندان یعقوب تمام و کامل مى ‏کند، همان‏گونه که پیش از این، بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد؛ به یقین، پروردگار تو دانا و حکیم است!» (6)

در (داستان) یوسف و برادرانش، نشانه‏ ها(ى هدایت) براى سؤال ‏کنندگان بود! (7)

هنگامى که (برادران) گفتند: «یوسف و برادرش ( بنیامین) نزد پدر، از ما محبوبترند؛ در حالى که ما گروه نیرومندى هستیم! مسلما پدر ما، در گمراهى آشکارى است! (8)

یوسف را بکشید؛ یا او را به سرزمین دوردستى بیفکنید؛ تا توجه پدر، فقط به شما باشد؛ و بعد از آن، (از گناه خود توبه مى ‏کنید؛ و) افراد صالحى خواهید بود! (9)

یکى از آنها گفت: «یوسف را نکشید! و اگر مى ‏خواهید کارى انجام دهید، او را در نهانگاه چاه بیفکنید؛ تا بعضى از قافله‏ ها او را برگیرند (و با خود به مکان دورى ببرند)!» (10)

(و براى انجام این کار، برادران نزد پدر آمدند و) گفتند: «پدرجان! چرا تو درباره (برادرمان) یوسف، به ما اطمینان نمى ‏کنى؟! در حالى که ما خیرخواه او هستیم! (11)

فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذاى کافى بخورد و تفریح کند؛ و ما نگهبان او هستیم!» (12)

(پدر) گفت: «من از بردن او غمگین مى ‏شوم؛ و از این مى ‏ترسم که گرگ او را بخورد، و شما از او غافل باشید!» (13)

گفتند: «با اینکه ما گروه نیرومندى هستیم، اگر گرگ او را بخورد، ما از زیانکاران خواهیم بود (و هرگز چنین چیزى) ممکن نیست!)» (14)

هنگامى که او را با خود بردند، و تصمیم گرفتند وى را در مخفى ‏گاه چاه قرار دهند، (سرانجام مقصد خود را عملى ساختند؛) و به او وحى فرستادیم که آنها را در آینده از این کارشان با خبر خواهى ساخت؛ در حالى که آنها نمى ‏دانند! (15)

(برادران یوسف) شب هنگام، گریان به سراغ پدر آمدند. (16)

گفتند: «اى پدر! ما رفتیم و مشغول مسابقه شدیم، و یوسف را نزد اثاث خود گذاردیم؛ و گرگ او را خورد! تو هرگز سخن ما را باور نخواهى کرد، هر چند راستگو باشیم!» (17)

و پیراهن او را آوردند



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

راه های درمان افسردگی شدید در خانه