واکنش شاعران به اهانت خبرنگار هتاک
منبع خبر /
فرهنگی و هنری /
08-02-1397
جمعی از شاعران آیینی کشورمان سرودههایی را تقدیم به امام هشتم (ع) کردهاند.
به گزارش شمانیوز، در پی اهانت خبرنگار یکی از روزنامههای اصلاح طلب به ساحت قدس علی بن موسی الرضا علیه السلام، اهالی قلم و هنرمندان واکنشهای مختلفی از خود نشان دادهاند. سرودههایی که در ادامه میخوانیم بخشی از اشعار جمعی از شاعران کشورمان است که در چند روز اخیر منتشر شده است:
احمد بابایی
بغض ما سنگ میشود گاهی
زندگی، ننگ میشود گاهی
از شُکوه خرافه بیزاریم
از سکوت کلافه بیزاریم
قبله آسمان، امام رضا
ضامن آهوان، امام رضا
دل ما چشم خیس آهویت
ما که شرمندهایم از رویت...
رحمت بی کران، امام رئوف
دلبر مهربان، امام رئوف
بازهم قحط چاره شد انگار
جگری پاره پاره شد انگار
خنجر هرزه، تیز تیز شده ست
شهر ما شهر فتنه خیز شده ست
هرزههای زمانه همدستند
دزدهای شبانه همدستند
ناگهان تیغ زهر داده شدند
بهر هتک تو پُر اراده شدند
دور و بر، قیل و قال میبارد
شبهه، خوش خط و خال میبارد
فتنهای پشت فتنه میسازند
گرگ و چوپان به گلّه میتازند
من و تو زندهایم و این خواری؟!
مرگ کو؟ مرگ و آبروداری...
جگر کشته مُرده میجوشد
غیرت زخم خورده میجوشد
باز کابوس به هم خورده ست
حرمله دست بر قلم برده ست!
هرزگان، خاک بر سر آوردند
از سه شعبه، قلم در آوردند!
تیغ اوباش، زهر داده شده ست
نسل مامون حرامزاده شده ست
روضه هامان سیاسیاند همه
درس زینب شناسیاند همه
اُف به بی غیرتی که دم نزند
یا در این روضه، ناله هم نزند
پیش چشم من و تو، حق پژمرد
حُرمت یک امام سیلی خورد
باز هم خیمه گاه غارت شد
به امام رضا جسارت شد
کوفیان، چشم بر دِرَم دارند
این قبیله، شُریح هم دارند!
گفته باشیم و بین ما باشد!
وای اگر بی ادب، رها باشد...
وای اگر خون حق، طلب نشود
وای اگر فتنه گر، ادب نشود
داعش از خشم ما خبر دارد
وای اگر شیعه، تیغ بر دارد
هست خالی _. برای حُسن ختام! _. جای «نوّاب» و «طیّب» و «ضرغام»
دل به راه شهید باید زد
به دهان یزید باید زد
سرِ این قصه، زلف حاشا نیست
هر که کوتاه آید از ما نیست
آنچه خالیست جای ضرغام است
حکم «ساب الامام»، اعدام است
محسن عربخالقی
نَفْس من هر چند راه عشق را سد میکند
گاه گاهی با نگاهی رو به مشهد میکند
روی از خورشید برگردانده حتی ماه هم
تا بگیرد نور، هر شب رو به گنبد میکند
حرز را برداشتی گفتی که سلطان کریم
کی رعیت را ز. دربار کرم رد میکند
کاش رویت را ببینند و ببینیمای رئوف
چشمهای تو چه با این قوم مرتد میکند
با نگاه فلسفی هم که ببینم گنبدت
روح حیران مرا روح مجرد میکند
گرچه دردانه ست شش گوشه، ولی وقت سفر
شوق سقاخانهات دل را مردد میکند
هستی محرابی
لعنت به هر آن که هتکِ حرمت کرده
بر ساحتِ خورشید اهانت کرده
محشور شود روزِ جزا با مامون
هر کس به امامِ ما جسارت کرده!
مهدی مقیمیای آنکه جسارت به امامم کردی
در قعرِ سَقَر بدون شک خواهی رفت
رأیِ تو به دادگاهِ حق صادر شد..
با سیلیِ حیدر به درک خواهی رفت
سعید توفیقی
از بد زبانها شکوه بر افلاک باید کرد
با حکم قاطع؛ جنگ با هتّاک باید کرد
گاهی دفاعِ از حرم آنقدرنزدیک است
که در همین جا سینهها را چاک باید کرد
کفتار را از بیشه یا باید برون انداخت
یا پوزه اش را آشنا با خاک بایدکرد
هرکس اهانت کرد سلطان خراسان را
بر مادر او؛ ذهن را شکّاک باید کرد
ایرانیان این لکه ننگی که افتاده است
از دامن این خاک غیرت پاک باید کرد
باید گرفتش گِل دهانی را که نا پاک است
عالم بداند که رضا سلطان این خاک است
با اینکه آرامیم؛ طوفان بلاهستیم
با تیغ و شمشیر و گلوله آشنا هستیم
ما بر سر پیمان خود سر میدهیم، امّا در کوفه هم باشیم رنگ کربلا هستیم
در کشور موسی ابن جعفر شاه دنیاییم
وقتی گدای اهل بیت مصطفی هستیم
برآستانش خاکبوسی افتخار ماست.
چون نسل اندر نسل مجنون رضاهستیم
فرقی ندارد باز زیر سایهی اوییم
ایلام خوزستان خراسان هر کجا هستیم
این عشق؛ این عرض ارادت؛ فوق اِدراک است
عالم بداند که رضا سلطان این خاک است ...
مرضیه عاطفی
وقتش به هدر رفته و عمرش تلف است
گمراه و حرام-لقمه و ناخلف است
هر کس که به ساحتت جسارت بکند
با آه دلِ حضرت زهرا (س) طرف است!
سیدروح الله مؤید
آزادی بیان که اسیر هوا شود
عریانی بیان شود و برملا شود
دنیا و آخرت همه را بر فنا دهد
هر کس به درد بی ادبی مبتلا شود
هر کس به اولیاء خدا بست تهمتی
مشمول لعنت ابدی خدا شود
بد قصهای است بد سخنی پیش اهل بیت
بد بخت آنکه وارد این ماجرا شودای کاش تا که زنده نبودیم و بنگریم
بر ساحت امام رضا این جفا شود
ابلیس زاده است کسی که به دست او
هتک حریم مشهد قدس رضا شود
آنکس که دست داشته در رقص و در غنا
یارب به حق فاطمه "تَبَّت یَدا" شود
یارب بریده باد زبانی که بی ادب
در محضر ائمه اطهار وا شود
گستاخ پیشهای که جسورانه لب گشود
باید که بر جزای "جَلودی" جزا شود
هر چند آن امام رئوف است و مهربان
هیهات او ز. دشمن قرآن رضا شود
یاایها الرئوف به قربان غربتت
در کشور تو با تو چنین حرفها شود
یا حضرت رضا دل من پای بند تو است
حتی اگر که بند ز. بندم جدا شود
زآن چشم دلفریب و نگاه ضمانتت
آیا شود که گوشهی چشمی به ما شود
یا ثامن الائمه رهایم ز. غیر کن
لطفی نما و عاقبتم را به خیر کن
احمد بابایی
بغض ما سنگ میشود گاهی
زندگی، ننگ میشود گاهی
از شُکوه خرافه بیزاریم
از سکوت کلافه بیزاریم
قبله آسمان، امام رضا
ضامن آهوان، امام رضا
دل ما چشم خیس آهویت
ما که شرمندهایم از رویت...
رحمت بی کران، امام رئوف
دلبر مهربان، امام رئوف
بازهم قحط چاره شد انگار
جگری پاره پاره شد انگار
خنجر هرزه، تیز تیز شده ست
شهر ما شهر فتنه خیز شده ست
هرزههای زمانه همدستند
دزدهای شبانه همدستند
ناگهان تیغ زهر داده شدند
بهر هتک تو پُر اراده شدند
دور و بر، قیل و قال میبارد
شبهه، خوش خط و خال میبارد
فتنهای پشت فتنه میسازند
گرگ و چوپان به گلّه میتازند
من و تو زندهایم و این خواری؟!
مرگ کو؟ مرگ و آبروداری...
جگر کشته مُرده میجوشد
غیرت زخم خورده میجوشد
باز کابوس به هم خورده ست
حرمله دست بر قلم برده ست!
هرزگان، خاک بر سر آوردند
از سه شعبه، قلم در آوردند!
تیغ اوباش، زهر داده شده ست
نسل مامون حرامزاده شده ست
روضه هامان سیاسیاند همه
درس زینب شناسیاند همه
اُف به بی غیرتی که دم نزند
یا در این روضه، ناله هم نزند
پیش چشم من و تو، حق پژمرد
حُرمت یک امام سیلی خورد
باز هم خیمه گاه غارت شد
به امام رضا جسارت شد
کوفیان، چشم بر دِرَم دارند
این قبیله، شُریح هم دارند!
گفته باشیم و بین ما باشد!
وای اگر بی ادب، رها باشد...
وای اگر خون حق، طلب نشود
وای اگر فتنه گر، ادب نشود
داعش از خشم ما خبر دارد
وای اگر شیعه، تیغ بر دارد
هست خالی _. برای حُسن ختام! _. جای «نوّاب» و «طیّب» و «ضرغام»
دل به راه شهید باید زد
به دهان یزید باید زد
سرِ این قصه، زلف حاشا نیست
هر که کوتاه آید از ما نیست
آنچه خالیست جای ضرغام است
حکم «ساب الامام»، اعدام است
محسن عربخالقی
نَفْس من هر چند راه عشق را سد میکند
گاه گاهی با نگاهی رو به مشهد میکند
روی از خورشید برگردانده حتی ماه هم
تا بگیرد نور، هر شب رو به گنبد میکند
حرز را برداشتی گفتی که سلطان کریم
کی رعیت را ز. دربار کرم رد میکند
کاش رویت را ببینند و ببینیمای رئوف
چشمهای تو چه با این قوم مرتد میکند
با نگاه فلسفی هم که ببینم گنبدت
روح حیران مرا روح مجرد میکند
گرچه دردانه ست شش گوشه، ولی وقت سفر
شوق سقاخانهات دل را مردد میکند
هستی محرابی
لعنت به هر آن که هتکِ حرمت کرده
بر ساحتِ خورشید اهانت کرده
محشور شود روزِ جزا با مامون
هر کس به امامِ ما جسارت کرده!
مهدی مقیمیای آنکه جسارت به امامم کردی
در قعرِ سَقَر بدون شک خواهی رفت
رأیِ تو به دادگاهِ حق صادر شد..
با سیلیِ حیدر به درک خواهی رفت
سعید توفیقی
از بد زبانها شکوه بر افلاک باید کرد
با حکم قاطع؛ جنگ با هتّاک باید کرد
گاهی دفاعِ از حرم آنقدرنزدیک است
که در همین جا سینهها را چاک باید کرد
کفتار را از بیشه یا باید برون انداخت
یا پوزه اش را آشنا با خاک بایدکرد
هرکس اهانت کرد سلطان خراسان را
بر مادر او؛ ذهن را شکّاک باید کرد
ایرانیان این لکه ننگی که افتاده است
از دامن این خاک غیرت پاک باید کرد
باید گرفتش گِل دهانی را که نا پاک است
عالم بداند که رضا سلطان این خاک است
با اینکه آرامیم؛ طوفان بلاهستیم
با تیغ و شمشیر و گلوله آشنا هستیم
ما بر سر پیمان خود سر میدهیم، امّا در کوفه هم باشیم رنگ کربلا هستیم
در کشور موسی ابن جعفر شاه دنیاییم
وقتی گدای اهل بیت مصطفی هستیم
برآستانش خاکبوسی افتخار ماست.
چون نسل اندر نسل مجنون رضاهستیم
فرقی ندارد باز زیر سایهی اوییم
ایلام خوزستان خراسان هر کجا هستیم
این عشق؛ این عرض ارادت؛ فوق اِدراک است
عالم بداند که رضا سلطان این خاک است ...
مرضیه عاطفی
وقتش به هدر رفته و عمرش تلف است
گمراه و حرام-لقمه و ناخلف است
هر کس که به ساحتت جسارت بکند
با آه دلِ حضرت زهرا (س) طرف است!
سیدروح الله مؤید
آزادی بیان که اسیر هوا شود
عریانی بیان شود و برملا شود
دنیا و آخرت همه را بر فنا دهد
هر کس به درد بی ادبی مبتلا شود
هر کس به اولیاء خدا بست تهمتی
مشمول لعنت ابدی خدا شود
بد قصهای است بد سخنی پیش اهل بیت
بد بخت آنکه وارد این ماجرا شودای کاش تا که زنده نبودیم و بنگریم
بر ساحت امام رضا این جفا شود
ابلیس زاده است کسی که به دست او
هتک حریم مشهد قدس رضا شود
آنکس که دست داشته در رقص و در غنا
یارب به حق فاطمه "تَبَّت یَدا" شود
یارب بریده باد زبانی که بی ادب
در محضر ائمه اطهار وا شود
گستاخ پیشهای که جسورانه لب گشود
باید که بر جزای "جَلودی" جزا شود
هر چند آن امام رئوف است و مهربان
هیهات او ز. دشمن قرآن رضا شود
یاایها الرئوف به قربان غربتت
در کشور تو با تو چنین حرفها شود
یا حضرت رضا دل من پای بند تو است
حتی اگر که بند ز. بندم جدا شود
زآن چشم دلفریب و نگاه ضمانتت
آیا شود که گوشهی چشمی به ما شود
یا ثامن الائمه رهایم ز. غیر کن
لطفی نما و عاقبتم را به خیر کن