قدر علی رهبری را ندانستیم
منبع خبر /
فرهنگی و هنری /
30-02-1397
حسین علیزاده ظهر امروز نشستی خبری برگزار کرد تا دربارهی رفتنِ علی رهبری از ایران صحبت کند و از این مسئله بگوید که چرا ما قدر او را ندانستهایم.
خبرگزاری تسنیم: صبح امروز شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷، حسین علیزاده نشستی با حضور خبرنگاران حوزه موسیقی برگزار کرد تا در آن درباره اجرای ارکستر سمفونیک آنتالیا به رهبری علی رهبری صحبت کند. اجرایی که چندی پیش در آنتالیای ترکیه و به خوانندگی محمد معتمدی برگزار شد و حسین علیزاده هم مهمان ویژهی این رویداد بود.
علیزاده در نشست امروزش گفت: معمولا بزرگداشتها و صحبت کردن درباره افراد زمانی صورت میگیرد که دیگر آن نشست خاصیتی ندارد و یا فرد مورد نظر فوت کرده است. زمانی که فرد انرژی و کارآیی لازم دارد به عنوان یک رقیب نادرست به شمار میرود و وقتی خدای ناکرده فوت کرد، به دوستی تبدیل میشود که او را ستایش میکنیم. من این بار میخواهم درباره فردی صحبت کنم که زنده است. من وارد حاشیههایی که برای علی رهبری به وجود آمد، نمیشوم، چون در ایران هر قدمی که بردارید به یک حاشیه تبدیل میشود و حتی خود ما به حاشیهها بیشتر اهمیت میدهیم.
او ادامه داد: من یک ماه پیش به عنوان مهمان به اجرای ارکستر سمفونیک آنتالیا دعوت شدم که رهبری آن با علی رهبری بود. در آن ارکستر کسی از مطبوعات ایران حضور نداشت و خود رهبری هم از مسئولان گله کرد. البته من همیشه گفته ام که کار مسئولان بیشتر جنبه اداری دارد و چندان درکی از چنین کارهایی ندارند. من هم حس خوبی داشتم و هم حس غربت به من دست داد، زیرا او در ارکستر خود قطعهای با نام «مادرم ایران» اجرا کرد. این روزها خیلی مُد است که کارهای سفارشی درباره وطن ساخته میشود، اما رهبری یک هنرمند بزرگ است که در جایی که وطنش نبود آهنگی از وطن اجرا کرد. در حالی که بسیاری از شنوندههای او غیرایرانی و ترُک بودند در پایان اجرا به صورت ایستاده او را تشویق میکردند. رهبری در ابتدای اجرا توضیحاتی هم درباره قطعه ارایه کرد که به زبان ترکی ترجمه شد، کاری که معمولا در ارکسترها انجام نمیشود، اما خواست بگوید چقدر وطنش را دوست دارد و برای اولین بار است که این اثر را اجرا میکند.
حسین علیزاده گفت: علی رهبری نیاز داشت که در جایی از عشق خود به وطن بگوید و متاسفانه شرایط برای این کار در ایران آماده نبود، بنابراین او این کار را در آنتالیا انجام داد و حس غربت من در آنجا با این سوال همراه شد که آیا او نمیتوانست در ایران باشد؟ کسی که در همه جای دنیا به او افتخار میشود چرا نباید در وطن خود اجرا کند. علی رهبری ممنوع الخروج و ممنوع الورود نیست، اما این خوب نیست که او احساس کند در ضوابط ممنوع الکار است. همه ما به نوعی پشتیبانی نیاز داریم. علی رهبری نیز در ایران به پشتیبانی همکاران خود نیاز داشت. او نیازی به حرفهایی که من میزنم، ندارد و من تنها خودم را با گفتن این جملات راضی میکنم، چرا که من جرات و جسارت تعریف از همکارم را دارم.
او ادامه داد: من علی رهبری را ستایش نمیکنم که کسی را کوچک کنم. کسی که یک باره به ایران میآید بعضی مسایل اداری و مناسبات را نمیداند. من بلد هستم در ایران چگونه زندگی کنم و بلدم چطور با این سختیها کنار بیایم. هنرمندان بزرگ بسیار متواضع هستند و هرچقدر هنر کسی والاتر است افتادهتر است. به طور مثال من کنسرتی در سوییس داشتم که یک نفر به استقبال ما آمد و چمدانهای ما را در ماشین گذاشت و بعد خودش را معرفی کرد و فهمیدیم رهبر ارکستر سوییس است. علی رهبری هم یک عمر در خارج از کشور با چنین فرهنگی زندگی کرده است و همین فرهنگ را در ایران هم داشت که موجب ایجاد حاشیههایی برایش شده است.
این آهنگساز موسیقی ایرانی گفت: در ایران درک و تلاش لازم وجود نداشت که رهبری را در ایران نگه دارد و مسئولان تخصص لازم در این زمینه را نداشتند. همیشه مصلحتهای اداری و ... وجود دارد که باعث میشود با افراد به درستی برخورد نشود و با علی رهبری نیز به گونهای برخورد شد که انگار موزیسین تازه کاری است که میخواهد در ارشاد استخدام شود. وقتی علی رهبری در ارکستر سمفونیک آنتالیا با نوازندگانش بحث میکرد، آنها هم اطاعت میکردند که باید همین گونه هم باشد. دیسیپلین ارکستر در تمام دنیا مثل ارتش است و رهبر ارکستر همچون فرمانده نظامی است، بنابراین اینگونه نبود که سخت گیریها و تندیهای علی رهبری فقط برای ایران باشد.
او ادامه داد: علی رهبری خوشبختانه یا بدبختانه حوصله زیادی برای نامه نوشتن داشت در حالیکه من فکر میکنم در ایران باید سرتان را پایین بیندازید (البته نه اینکه مطیع صرف باشید) و کارتان را انجام دهید. با این حال اتفاقاتی باعث شد که علی رهبری در بسیاری از مسایل حضور داشته باشد و اشخاص به همین دلیل برای او تعیین تکلیف کردند. باربد بیات در ماجرای علی رهبری کمک بسیاری کرد البته او فرزند بابک بیات است و خانواده اش را هم باید ستایش کرد و آینده درخشانی هم خواهد داشت.
علیزاده درباره ویژگیهای علی رهبری گفت: علی رهبری نمیدانست ناامیدی چیست و وقتی از اینجا رفت با انگیزه بود. ممکن است فکر کنید من درباره او غلو میکنم، اما من هیچ گاه مداحی کسی را نکرده ام و نخواهم کرد با این حال وقتی هنر را ستایش میکنم هنرمند آن هنر را هم ستایش میکنم.
او ادامه داد: علی رهبری قرار است این قطعه را با ارکستر سمفونیک لندن ضبط کند تا برای انتشار آماده شود. متاسفانه مسائل زیادی پیش آمد که منجر به حاشیهسازی و در نهایت عدم همکاری علی رهبری با ارکستر سمفونیک تهران شد، اما به اعتقاد من مهمترین مسئله این بود که ما علی رهبری را نفهمیدیم و ندانستیم که باید با او چطور برخورد کنیم! من هم حرف شما را قبول دارم و میدانم که در بسیاری از مواقع، خود اهالی موسیقی با دادن آدرسهای غلط فضاهایی کاذب علیه علی رهبری ساختند.
علیزاده با اشاره به حضور شورای ارکسترها و تعین تکلیف آنها برای علی رهبری گفت: اگر برای من هم این موقعیت پیش میآمد قطعاً زیر بار شرایط نمیرفتم. برای موسیقیدانی که ۵۰ سال فعالیت هنری کرده، طبیعی است که زیر بارِ حرف شورای ارکسترها نرود، شورایی که هیچ جایگاهی در خصوص موسیقی کلاسیک ندارند.
البته در عین حال به این نکته هم واقفم که علی رهبری انرژی خود را در جاهایی به اشتباه تلف کرد.
او در پایان با اشاره به اجرای «مادرم ایران» از سوی علی رهبری تاکید کرد: کمتر هنرمندی پیدا میشود که در این شرایط بدون چشمداشت مالی قطعات ملی و میهنی اجرا کند و بدون سفارش و خودجوش کاری انجام دهد، اما علی رهبری اینقدر نسبت به میهنش عرق دارد که با وجود تمام بدرفتاریها با او قطعهای افتخار آمیز با نام «مادرم ایران» میسازد و با یک ارکستر خارجی آن را اجرا میکند.
علیزاده در نشست امروزش گفت: معمولا بزرگداشتها و صحبت کردن درباره افراد زمانی صورت میگیرد که دیگر آن نشست خاصیتی ندارد و یا فرد مورد نظر فوت کرده است. زمانی که فرد انرژی و کارآیی لازم دارد به عنوان یک رقیب نادرست به شمار میرود و وقتی خدای ناکرده فوت کرد، به دوستی تبدیل میشود که او را ستایش میکنیم. من این بار میخواهم درباره فردی صحبت کنم که زنده است. من وارد حاشیههایی که برای علی رهبری به وجود آمد، نمیشوم، چون در ایران هر قدمی که بردارید به یک حاشیه تبدیل میشود و حتی خود ما به حاشیهها بیشتر اهمیت میدهیم.
او ادامه داد: من یک ماه پیش به عنوان مهمان به اجرای ارکستر سمفونیک آنتالیا دعوت شدم که رهبری آن با علی رهبری بود. در آن ارکستر کسی از مطبوعات ایران حضور نداشت و خود رهبری هم از مسئولان گله کرد. البته من همیشه گفته ام که کار مسئولان بیشتر جنبه اداری دارد و چندان درکی از چنین کارهایی ندارند. من هم حس خوبی داشتم و هم حس غربت به من دست داد، زیرا او در ارکستر خود قطعهای با نام «مادرم ایران» اجرا کرد. این روزها خیلی مُد است که کارهای سفارشی درباره وطن ساخته میشود، اما رهبری یک هنرمند بزرگ است که در جایی که وطنش نبود آهنگی از وطن اجرا کرد. در حالی که بسیاری از شنوندههای او غیرایرانی و ترُک بودند در پایان اجرا به صورت ایستاده او را تشویق میکردند. رهبری در ابتدای اجرا توضیحاتی هم درباره قطعه ارایه کرد که به زبان ترکی ترجمه شد، کاری که معمولا در ارکسترها انجام نمیشود، اما خواست بگوید چقدر وطنش را دوست دارد و برای اولین بار است که این اثر را اجرا میکند.
حسین علیزاده گفت: علی رهبری نیاز داشت که در جایی از عشق خود به وطن بگوید و متاسفانه شرایط برای این کار در ایران آماده نبود، بنابراین او این کار را در آنتالیا انجام داد و حس غربت من در آنجا با این سوال همراه شد که آیا او نمیتوانست در ایران باشد؟ کسی که در همه جای دنیا به او افتخار میشود چرا نباید در وطن خود اجرا کند. علی رهبری ممنوع الخروج و ممنوع الورود نیست، اما این خوب نیست که او احساس کند در ضوابط ممنوع الکار است. همه ما به نوعی پشتیبانی نیاز داریم. علی رهبری نیز در ایران به پشتیبانی همکاران خود نیاز داشت. او نیازی به حرفهایی که من میزنم، ندارد و من تنها خودم را با گفتن این جملات راضی میکنم، چرا که من جرات و جسارت تعریف از همکارم را دارم.
او ادامه داد: من علی رهبری را ستایش نمیکنم که کسی را کوچک کنم. کسی که یک باره به ایران میآید بعضی مسایل اداری و مناسبات را نمیداند. من بلد هستم در ایران چگونه زندگی کنم و بلدم چطور با این سختیها کنار بیایم. هنرمندان بزرگ بسیار متواضع هستند و هرچقدر هنر کسی والاتر است افتادهتر است. به طور مثال من کنسرتی در سوییس داشتم که یک نفر به استقبال ما آمد و چمدانهای ما را در ماشین گذاشت و بعد خودش را معرفی کرد و فهمیدیم رهبر ارکستر سوییس است. علی رهبری هم یک عمر در خارج از کشور با چنین فرهنگی زندگی کرده است و همین فرهنگ را در ایران هم داشت که موجب ایجاد حاشیههایی برایش شده است.
این آهنگساز موسیقی ایرانی گفت: در ایران درک و تلاش لازم وجود نداشت که رهبری را در ایران نگه دارد و مسئولان تخصص لازم در این زمینه را نداشتند. همیشه مصلحتهای اداری و ... وجود دارد که باعث میشود با افراد به درستی برخورد نشود و با علی رهبری نیز به گونهای برخورد شد که انگار موزیسین تازه کاری است که میخواهد در ارشاد استخدام شود. وقتی علی رهبری در ارکستر سمفونیک آنتالیا با نوازندگانش بحث میکرد، آنها هم اطاعت میکردند که باید همین گونه هم باشد. دیسیپلین ارکستر در تمام دنیا مثل ارتش است و رهبر ارکستر همچون فرمانده نظامی است، بنابراین اینگونه نبود که سخت گیریها و تندیهای علی رهبری فقط برای ایران باشد.
او ادامه داد: علی رهبری خوشبختانه یا بدبختانه حوصله زیادی برای نامه نوشتن داشت در حالیکه من فکر میکنم در ایران باید سرتان را پایین بیندازید (البته نه اینکه مطیع صرف باشید) و کارتان را انجام دهید. با این حال اتفاقاتی باعث شد که علی رهبری در بسیاری از مسایل حضور داشته باشد و اشخاص به همین دلیل برای او تعیین تکلیف کردند. باربد بیات در ماجرای علی رهبری کمک بسیاری کرد البته او فرزند بابک بیات است و خانواده اش را هم باید ستایش کرد و آینده درخشانی هم خواهد داشت.
علیزاده درباره ویژگیهای علی رهبری گفت: علی رهبری نمیدانست ناامیدی چیست و وقتی از اینجا رفت با انگیزه بود. ممکن است فکر کنید من درباره او غلو میکنم، اما من هیچ گاه مداحی کسی را نکرده ام و نخواهم کرد با این حال وقتی هنر را ستایش میکنم هنرمند آن هنر را هم ستایش میکنم.
او ادامه داد: علی رهبری قرار است این قطعه را با ارکستر سمفونیک لندن ضبط کند تا برای انتشار آماده شود. متاسفانه مسائل زیادی پیش آمد که منجر به حاشیهسازی و در نهایت عدم همکاری علی رهبری با ارکستر سمفونیک تهران شد، اما به اعتقاد من مهمترین مسئله این بود که ما علی رهبری را نفهمیدیم و ندانستیم که باید با او چطور برخورد کنیم! من هم حرف شما را قبول دارم و میدانم که در بسیاری از مواقع، خود اهالی موسیقی با دادن آدرسهای غلط فضاهایی کاذب علیه علی رهبری ساختند.
علیزاده با اشاره به حضور شورای ارکسترها و تعین تکلیف آنها برای علی رهبری گفت: اگر برای من هم این موقعیت پیش میآمد قطعاً زیر بار شرایط نمیرفتم. برای موسیقیدانی که ۵۰ سال فعالیت هنری کرده، طبیعی است که زیر بارِ حرف شورای ارکسترها نرود، شورایی که هیچ جایگاهی در خصوص موسیقی کلاسیک ندارند.
البته در عین حال به این نکته هم واقفم که علی رهبری انرژی خود را در جاهایی به اشتباه تلف کرد.
او در پایان با اشاره به اجرای «مادرم ایران» از سوی علی رهبری تاکید کرد: کمتر هنرمندی پیدا میشود که در این شرایط بدون چشمداشت مالی قطعات ملی و میهنی اجرا کند و بدون سفارش و خودجوش کاری انجام دهد، اما علی رهبری اینقدر نسبت به میهنش عرق دارد که با وجود تمام بدرفتاریها با او قطعهای افتخار آمیز با نام «مادرم ایران» میسازد و با یک ارکستر خارجی آن را اجرا میکند.