چطور میشود با مرد ستیزی بعضی از زن ها رفتار کرد ؟
چرا یه عده از خانمها اینقدر مرد ستیز شدن ؟چند روز پیش تو یه جمعی در فضای مجازی بودیم خانم ها هر چی از دهنشون در اومد به مردها گفتن. واقعا چرا این جوری شدن ؟
مگه خودشون پدر و برادر ندارن ؟ چه جوری باید جلوی این کار یه عده ای از زن ها رو گرفت ؟
به نفرت یا تعصب منفی نسبت به مردان یا پسرها اطلاق میشود.
این نفرت را میتوان نفرتی به موازات زنبیزاری درنظر گرفت.
مردبیزاری به اشکال مختلف میتوان بروز کند:از جمله تبعیض جنسیتی، کوچک انگاشتن مردان، خشونت علیه مردان، شی انگاری جنسی مرد یا بهطور کلیتر به نفرت، ترس، خشم و تحقیر مردان.
مرد ستیزی
یا تنفر از مرد نشانگر این است که شما
از لحاظ اجتماعی روشنفکر هستید…..
امروزه به نظر بسیاری از زنان ، مردان به عنوان موجوداتی سطحی و بی احساس که توانایی صمیمی شدن را ندارند، شناخته می شوند….. و ذهنیت وجود مردانی با وقار و عاقل ، موضوعی غیر قابل باور به نظر می رسد.
در حالیکه تنفر از زن… یا زن ستیزی ..به صورت واضح و مشخص در فرهنگ ما امری پلید محسوب می گردد… مرد ستیزی… یا تنفر از مرد نشانگر این است که شما از لحاظ اجتماعی روشنفکر هستید….
امروزه دیگر ، زنان به مانند قبل بعنوان منبع الهام و عشق مورد ستایش قرار نمی گیرند…
مردان نیز به مانند قبل بعنوان رهبران ،متفکران،محافظان و نان اوران زندگی مورد احترام واقع نمی شوند.
زنان امروزی،بدنبال روابطی سطحی با مردانی غیر مصمم و بلاتکلیفند و سالهای مفید باروری خود را تسلیم روابطی بی احساس و بی مایه با مردانی می کنند.
که آن مردان با زندگی های بی هدف و بدون هیچگونه آینده نگریِ معنا داری دست و پنجه نرم می کنند…..
آزیتا سایان. روانشناس
آیا مرد ستیزی می تواند تأمین کننده “حقوق زن” باشد؟
مرد سالاری، بدون شک یکی از خاصیت های معروف جامعه سنتی افغانستان از سالیان متمادی بدینسو است ونمی توان از پیامد های منفی آن در اجتماع انکار کرد، ولی در این اواخر و از یمن استقرار دموکراسی تحمیلی غرب بر کشور ویرانه ما و با پشتیبانی قوی تهاجم وسیع فکری وفرهنگی، در کنار تهاجم نظامی آنها بر این مرز وبوم، کم کم دارد فضا دگرگون می شود و عده ای از زنانیکه از وجود همین دموکراسی و با کسب تجربه از یک کشور همسایه، گاه از این یخن سر درمی آورند و گاه از آن پیراهن کله کشک می کنند، قصد دارند این سنت دیرینه و نامیمون جامعه افغانی را با تجدد غیر عاقلانه و غیر منطقی تبدیل سازند.
به حاشیه نمی رویم، در هفته اول ماه اسد سال جاری رسانه ها، از قول مسؤولین محلی ولایت غور، گزارشی را به نشر رساند که گویا دخترک نوزادی در کنار یکی از جاده های این ولایت بدون سرپرست گذاشته شده بود که بیشتر گمان می رفت، سوغات نامیمون دموکراسی غربی و تقلید کور کورانه از سریال ها و نمایشنامه های ترکی وهندی باشد که همه روزه و همه شبکه های تلویزیونی ما به خورد مردم مسلمان و بیچاره این کشور ویرانه از جنگ تحمیلی می دهند.
در گزارشی که خبرنگاران ولایتی برخی خبرگزاری های معتبر کشور به نشر رسانیده بودند، از قول مسؤولین محلی ولایت به الفاظ واضح ذکر شده بود که هیچ معلوم نیست این دخترک معصوم و نوزاد، به چه جرمی و از جانب چه کسی در کنار جاده ترک شده است، اما متاسفانه در شبکه های اجتماعی چون فیس بوک و تویتر وغیره، عده ای از جوانان اعم از مرد و زن که خود را وکلای مدافع زنان می دانند، یکبار دیگر تبر شان دسته یافت و این فرضیه را محکم گرفتند که گویا این طفلک معصوم تنها بدلیل دختر بودن (که متاسفانه در جامعه فلاکت زده ما بدون درنظر داشت ارشادات دین مقدس اسلام، کثرت آن را درخانواده ها، زیاد به دیده قدر نمی نگرند) توسط مادر وپدرش در کنار سرک رها شده و حتی برخی ها به صراحت گفته بودند که اگر این طفلک پسر می بود شاید با این سرنوشت تلخ روبرو نمی گردید!
آنانیکه بیشتر در رسانه ها وشبکه های اجتماعی به این موضوع دامن زدند، عده ای از دختر خانم هایی بودند که در هر فرصتی و هر موقعی با بلند کردن شعار های میان تهی دفاع از حقوق زن، بیشتر از” زن” به “برهنگی بدن” آن توجه دارند و بیش از آنکه به حقوق زن مظلوم وستمدیده افغان بیاندیشند، به رایج کردن فرهنگ مزخرف و تحمیلی غرب بین دختران و خانمها دلچسپی دارند.
برعلاوه، عده ای از جوانان که به لحاظ شکل و قیافه و همچنان از لحاظ افکار و نظریات شان، نسبت به مردان به زنان زیاد شباهت دارند، در بلند کردن این صدای اعتراض و نکوهش مردان افغان، دختر خانمهای توصیف شده را یاری رسانیدند و هر آنچه در دل داشتند برون ریختند!
همان گونه که در آوان نشر این خبر ونظریات شاذ ونادری درقبال آن در شبکه های اجتماعی، به پاسخ برخی دوستان پرداختم، اصل قضیه این نیست که دخترک پیدا شده در کنار جاده در یک ولایت دور افتاده، بنا بر کدام مشکلی به این سرنوشت محکوم شده بود، آیا براستی به دلیل دختر بودن و اینکه چرا مادر بیچاره اش او را پسر و به اصطلاح عامیانه “نرینه” بدنیا نیاورده است،در کنار جاده ترک شده بود و یا این که بنا بر زعم و گمان های اکثریت مطلق مردم و حتی مسؤولین محلی، ثمره روابط نامیمون ونامشروع یک مرد ویک خانم بود که با تقلید از سریال های منتشره از شبکه های تلویزیونی این جامعه بدبخت، به “عشق” پرداختند، ولی وقتی ثمره آنرا به این شکل دیدند، و جامعه را هم، همچو جوامع نمایشی سریال های هندی و ترکی نیافتند، از ترس ملامت خانواده وجامعه آنرا در کنار سرکی رها کردند.
اصل قضیه این است که چرا برخی از دختر خانم ها وحتی عده ای از جوانان که بنام دفاع از حقوق زن، شعار های بلند وبالایی سر می دهند، به این امر نمی اندیشند که “مرد ستیزی” و همیشه محکوم کردن مرد، بدون تحقیق و بدون تبین امری، نمی تواند تأمین کننده حقوق پامال شده زن بخت برگشته افغان باشد!
ما شک نداریم که در این جامعه و بین این مردم، نه تنها حقوق زن پامال است که حتی در اکثریت موارد، مردان هم از حقوق زیادی برخوردار نیستند، ولی با این پرخاشگری و مرد را در هر قضیه محکوم کردن، آیا می توان چیزی بدست آورد؟ به یقین که اگر اندکی تعقل باشد و اندکی عمیق بیاندیشیم پاسخ منفی است و هیچ گاهی نمی تواند این روش ما را به جایی بکشاند! در کنار این همه این موضوع بجای خود متقاضی یک بحث طولانی و عمیق است که دختر خانم هایی که در شبکه های اجتماعی و از ورای رسانه های بازاری این کشور، صدای دفاع از حقوق زن را بلند نموده اند، آیا براستی قصد دفاع از حقوق زن را دارند یا طبق نظریات عامه مردم جامعه، بازار تجارت خود را از این شعار گرم ساخته اند و عده ای از جوانان بیچاره را هم که شاید بیشتر به “زن” می اندیشند، تا به “حقوق زن”، با خود همراه ساخته اند!
منبع: کلوب/خاتواده برتر/امت آنلاین