غزل شماره 184 حافظ: دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
غزل شماره 184 حافظ از تفسیر آیات قرآن و تشریح خلقت انسان بیان شده و ماحصل کلیه برداشتهای علمی و عرفی از آیات قرآنی و کتب سران صوفیه است. حافظ از شبی یاد میکند که فرشتگان مقرب برای سرشتن خاک انسان از شراب میخانه برمیدارند. پردهنشینان ملکوت با حافظ همباده شده و مستانه همراهش هستند و بار امانت الهی را به حافظ میدهند.
ستاره | سرویس فرهنگ و هنر
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد
صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب
تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
تعبیر فال حافظ شما
به زودی مشکلاتی که تو را گرفتار کردهاند بر طرف خواهند شد. با دیده باز به استقبال فرصتها برو و از آنها نهایت استفاده را بنما. بدون دلیل برای خود مشکل و سختی درست مکن.
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
شاهد فال: