نوستالژیهای روی اعصاب
اگر بخواهیم تبلیغات بازرگانی را به ٢دسته تقسیم کنیم به گمانم میشود این طور دستهبندیشان کرد. گروهی که هنوز هم ریتم و آهنگشان را در خاطر داریم و برایمان دوستداشتنی هستند و گروهی که آنقدر پخش شدهاند که با دیدنشان دوستداری جفت پا بروی توی صفحه تلویزیون و حسابی روی اعصاب هستند. یکیشان هم همین تبلیغ مدرسان شریف است که حالا معلوم شده اعصاب صداپیشهاش را هم خرد و خاکشیر کرده است. کاربران فضای مجازی هم به این تبلیغ واکنشهای زیادی نشان دادهاند، کافی است در آپارات کلمه مدرسان شریف را جستوجو کنید یا با صدها دابسمش این تبلیغ مواجه شوید. البته انگار مرکزهای آموزشی در ساختن تبلیغات روی اعصاب تخصص دارند، نمونه دیگرش همان تبلیغی که میگفت: دبیرستانیها.... راهنماییها... ابتداییها... و فکر کنم تا چند وقت دیگر به پیشدبستانیها و قنداقیها هم برسد. یکی دیگر از تبلیغات روی اعصاب هم مربوط به یک شرکت ربسازی است، همان که باعث شد هر چه حمید توی مدرسه داشتیم، سوژه شوخی بچهها شوند و فکر نکنم هیچ حمیدی تا آخر عمرش شرکت تبرک را برای آن تبلیغها ببخشد.
خاطرهسازهای دوستداشتنی
اما در کنار تبلیغهای روی اعصاب تبلیغات خاطرهساز و دوستداشتنی زیادی را هم میتوان نام برد. یک نمونهاش تبلیغ سس دلپذیر، با ترانه زیبای میخوام سالاد درست کنم./ سالاد چیه؟ / الویه؟/ حالا چی میخوای؟ / ظرف بلور با خیارشور، سینه مرغ با تخممرغ / دیگه چی میخوای؟ / داری میبینی...
ترانهای که بعدترها و وقتی بزرگتر شدیم فهمیدیم یغما گلرویی آن را سروده است. تبلیغ بستنی میهن و آن گوسالهای که ترجیح میداد به جای شیر مادرش بستنی بخورد هم جزو آگهیهای بازرگانیای است که خیلیها با آن خاطره خوب دارند. تبلیغ شامپوبس و آن کودک دوستداشتنی که با سختی ولی خیلی تودلبرو کلمه بس را تلفظ میکرد هم از آن آگهیهای دوستداشتنی بود. در کنار این تبلیغها میشود به عمو یادگار هم که معلوم نبود خواب است یا بیدار یا قورقوری جون و خانم طلا هم اشاره کرد که برای متولدین دهه ۶٠و ٧٠محصولات داروگر را تبلیغ میکردند و خیلیها دوستشان داشتند.
گرانترین تبلیغات دنیا
اما تبلیغسازی در خارج از ایران خیلی جدی و حرفهایتر دنبال میشود. بعضی از تبلیغات خارجی از لحاظ هزینه از فیلمهای سینمایی هالیوود هم گرانتر هستند. ساختن تبلیغات متفاوت و پرهزینه برای بسیاری از برندها نوعی قدرتنمایی و پز دادن است، حتی اگر از آن بازخوردی به اندازه هزینه صرف شده نگیرند.
گرانترین تبلیغ تلویزیونی دنیا مربوط به عطر شنل است که در سال ٢٠٠۴ساخته شده. این تبلیغ شبیه تریلر فیلمهای سینمایی ساخته شده و ٣٣میلیون دلار هزینه داشته است، بودجهای که با آن میشود یک یا ٢فیلم سینمایی ساخت. در این تبلیغ ستارههایی مثل نیکول کیدمن و رودریگو سانتارو حضور داشتند و داستان ٢شخصیتی را روایت میکنند که در تاکسی با یکدیگر ملاقات میکند و عاشق هم میشوند. جالب است بدانید نیکول کیدمن برای حضور در این تبلیغ ٣ میلیون دلار دستمزد گرفته است که البته حق هم داشته چون در آن سال فروش عطر شنل رکوردها را شکسته است.
یکی دیگر از پیامهای بازرگانی پرهزینه دنیا مربوط به شرکت بیمه آویوا در سال٢٠٠٨ است. ماجرا از این قرار بود که شرکت نوریچ یونیون میخواست به آویوا تغییر نام بدهد و نیاز به تبلیغ درست و حسابی داشته است. پس تصمیم میگیرد برای تأکید بر تغییر نام به دنبال بازیگران و شخصیتهای مشهوری برود که نام خود را تغییر دادهاند، مثل بروس ویلیس یا آلیس کوپر. دستمزد بالایی که ستارههای هالیوود برای این تبلیغ گرفتهاند ١٣میلیون دلار هزینه روی دست شرکت آویوا گذاشت.
در کل ساخت تبلیغات پرهزینه در کشورهای پیشرفته اتفاق عجیبی نیست و بعضی کارگردانهای صاحب نام دنیا مثل دیوید فینچر یا اسپیلبرگ علاوه بر آثار سینمایی، تیزرهای تبلیغاتی پرهزینه و شگفتانگیز هم میسازند.