منو یک دام بلند
پهن در سوی نظر
و سکوتی ساکت
جنسش از طعم طرب
تلخ اما شیرین
شوق اما بغضین
سست اما گیرا
حسی از بی حسی
به لبانم گریه
به چشانم لبخند
دم این پنجره با تک تکه بند
ب صدای جیر جیره نفسش
میدهم گوش فرا
در هیاهوی افق
در غروبی زیبا
دو پرستوی سیاه
مینگارند عبید
میکنند عشق به راه
و لب خط کران
هم زمان میکند عیش
مهرشان با مهتاب
من از این دورادور
چه هوایی دارم
در کنارم یارم
نیست اما هرچند
سفت در آغوشم
میبرم یادش را
چه هوایی دارد
زندگی این لحظه
وقتی از او سخن است
رنگ سیمای دلش با دل من
راز بقایی دارد♡
پهن در سوی نظر
و سکوتی ساکت
جنسش از طعم طرب
تلخ اما شیرین
شوق اما بغضین
سست اما گیرا
حسی از بی حسی
به لبانم گریه
به چشانم لبخند
دم این پنجره با تک تکه بند
ب صدای جیر جیره نفسش
میدهم گوش فرا
در هیاهوی افق
در غروبی زیبا
دو پرستوی سیاه
مینگارند عبید
میکنند عشق به راه
و لب خط کران
هم زمان میکند عیش
مهرشان با مهتاب
من از این دورادور
چه هوایی دارم
در کنارم یارم
نیست اما هرچند
سفت در آغوشم
میبرم یادش را
چه هوایی دارد
زندگی این لحظه
وقتی از او سخن است
رنگ سیمای دلش با دل من
راز بقایی دارد♡