غزل شماره 429 حافظ: ساقی بیا که شد قدح لاله پر ز می
غزل شماره 429 حافظ در سالهای آخر عمر و شعر و شاعری حافظ در زمان سلطنت شاه زین العابدین جوان با لحنی اندرزگویانه سروده شده است. غزل در بهاران سروده شده که باران بهاری باریده و گل لاله را همچون جام پر از شراب کرده است. حافظ در چنین وقتی از ساقی میخواهد که بیاید و با نوشاندن می او را از شر لاف و خرافات صوفیان نجات دهد.
ستاره | سرویس فرهنگ و هنر
ساقی بیا که شد قدح لاله پر ز می
طامات تا به چند و خرافات تا به کی
بگذر ز کبر و ناز که دیدهست روزگار
چین قبای قیصر و طرف کلاه کی
هشیار شو که مرغ چمن مست گشت هان
بیدار شو که خواب عدم در پی است هی
خوش نازکانه میچمی ای شاخ نوبهار
کشفتگی مبادت از آشوب باد دی
بر مهر چرخ و شیوه او اعتماد نیست
ای وای بر کسی که شد ایمن ز مکر وی
فردا شراب کوثر و حور از برای ماست
و امروز نیز ساقی مه روی و جام می
باد صبا ز عهد صبی یاد میدهد
جان دارویی که غم ببرد درده ای صبی
حشمت مبین و سلطنت گل که بسپرد
فراش باد هر ورقش را به زیر پی
درده به یاد حاتم طی جام یک منی
تا نامه سیاه بخیلان کنیم طی
زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان
بیرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی
مسند به باغ بر که به خدمت چو بندگان
استاده است سرو و کمر بسته است نی
حافظ حدیث سحرفریب خوشت رسید
تا حد مصر و چین و به اطراف روم و ری
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
تعبیر فال حافظ شما
غرق در خیال و توهم شدهای. بهتر است به خودت بیایی. اتفاقاتی در راه هستند که باید با آنها جنگید. به خرافات اعتماد نکن و به عقل خودت تکیه بنما؛ تنها در این صورت است که فردای تو روشن و رسیدن به مقصود نزدیک خواهد بود. با سحر و فریب به مقام و پول نخواهی رسید، با بندگی خداست که به هر آنچه طلب کنی میرسی.
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰