طعنه دیپلمات حامی دولت به اصول سیاست خارجی انقلاب اسلامی: از سال 57 در پرتو انقلاب تصوراتی شکل گرفت که میتوان گفت اشتباه بوده است/ چرا غربگرایان از افتضاح برجام درس عبرت نمیگیرند؟
صحبتهای علی خرم مبنی بر اشتباه بودن تصورات امام نه از روی علم به دیپلماسی حرفهای، که از روی عناد و دشمنی این جریان با خط فکری حضرت امام است. آنها از شکست برجام و ضربه دوباره جهان غرب و امریکا به کشور نه تنها درس نمیگیرند، بلکه سعی هم نمیکنند که از یک سوراخ دوبار گزیده نشوند.
گروه سیاسی-رجانیوز: از قدیم مثل معروفی بود که میگفت شاه میبخشه،شاهقلی نمیبخشه! ضرب المثلی که به کار امروزیها هم میآید.مثلا روحانی مذاکره با آمریکا را دیوانگی میخواند و ظریف غربباوری را نقد میکند اما کارشناسان و دیپلماتهای اصلاحطلب هنوز بر همان تفکر خوشبینانه و اشتباه خود پافشاری میکنند.
به گزارش رجانیوز روزنامه اصلاحطلب ابتکار در شماره روز 19 دیماه خود به سراغ علی خرم رفته و با این دیپلمات اصلاحطلب به مصاحبه پرداخته است. خرم در آن مصاحبه با بیان این که انقلابیها چوب لای چرخ دیپلماسی کردهاند میگوید:
«درکشور ما از سال ۵۷ در پرتو انقلاب تصوراتی شکل گرفت که میتوان گفت اشتباه بوده است. البته این تصورات به عقیده برخی انقلابیون درست به نظر میرسید. این در حالی است که بخش عمدهای از سیاست خارجی تخصصی است و یک فنوعلم محسوب میشود... بههرحال افرادی که در کشورمان هستند لزوما نه میتوان گفت که همه متخصص روابط بینالملل هستند نه این که علم آن را مطالعه کردهاند. از ابتدای انقلاب کسانی که در این ۴۰ سال در رابطه با سیاست خارجی اظهارنظر کرده و سعی کردهاند سیاست خارجی را دنبال خود هدایت کنند، عموما کسانی نبوده که با تجربه و علم جهانی روی موضوع کار کرده باشند تا بخواهند برای منافع و امنیت ملی کشور نظر بدهند. عموما اهداف انقلابی و ایدئولوژیک را درنظر گرفته و بر مبنای همان نظر کردهاند.»
باید ابتدا از خرم پرسید که از سال 57 چه تصوراتی شکل گرفت که اشتباه بود؟ اگر منظور همان دیدگاه امام خمینی نسبت به دنیا بوده که اکنون و بعد از پنج سال حسن روحانی و ظریف خود نیز به آن اعتراف میکنند و به درستی آن صحه میگذارند.
مشکل اصلی بیان این شبههها که نباید از ابتدا امام و انقلابیون بین ایران و کشورهای استکباری مثل امریکا دیوار میکشیدند، در عدم واقع بینی و خوشبینی مفرط به جامعه جهانی و مناسبات و قوانین ظاهری آن است. فارغ از نگاه آرمانی وقوع انقلاب اسلامی که اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمانی چون فوکو از آن به انقلاب اخلاقی و معنوی یاد می کنند، اصل انقلاب اسلامی بر پایه واقع بینی نسبت به جهان مدرن و مناسبات واقعی آن شکل گرفته است. برخلاف آنچه به ظاهر روشنفکران غربگرا و پادوهای فکری آن ها امروز در مجلس و دولت ادعا می کنند، واقعیت جهان آنچیزی نیست که آن ها میبینند بلکه واقعیت دنیای امروز را حضرت امام خمینی به درستی در طول زمان حیاتشان بارها ترسیم کرده اند. امام جهانی را میدید که مردم در آن به دو دسته تقسیم شده بودند: ظالم و مظلوم.
به گفته امام خمینی:
«در یک طرف صدها میلیون مسلمان گرسنه و محروم از بهداشت و فرهنگ قرار گرفته است و در طرف دیگر اقلیتهایی از افراد ثروتمند و صاحب قدرت سیاسی که عیاش و هرزهگرد و فاسدند.»
امام واقعیت جهان را در بی اعتمادی مطلق به استکبار و آمریکا میدید و این درست همان تصوراتی است که خرم آنها را اشتباه میخواند و چوبی میداند لای چرخ دیپلماسی! البته باید گفت دیپلماسی مدنظر خرم که آن را دیپلماسی حرفهای میخواند چیزی جز نفی استقلال و عجز ولابه در برابر دشمنان نیست. خرم چندی پیش در مصاحبه با سایت جماران گفته بود:
«به نظر می رسد تمام مقامات ما این طور منعکس میکنند که این تحریم ها هیچ صدمهای به ما نمیزند و هیچ مشکلی وجود ندارد. دیپلمات هم در این زمین می تواند بازی کند و نمیتواند زمین دیگری برای خود باز کند»
در واقع ایده حرفهای جناب خرم در عرصه دیپلماسی عجز ولابه دربرابر تحریمها بوده تا با آن جامعهی جهانی همراه شود. البته خرم در همان مصاحبه گفته بود که «اگر سیاست کشور این باشد که تحریم ها هیچ اثری بر اقتصاد و مردم کشور ما ندارد، دیپلماتهای ما نمی توانند در عرصه های بین المللی تبلیغ کنند که این تحریم ها مضرّ و غیر انسانی هستند.» نکته جالب توجه آنجاست که علی خرم خود سه سال پیش در یادداشتی تقریبا تحریمها را بی اثر خوانده بود و نوشته بود:
«تحقیقات دانشگاهی نشان میدهد تنها 23 درصد این وضعیت اقتصادی به خاطر تحریمهای بینالمللی بوده و بقیه آن به جهت سوء مدیریت دولت(سابق)، دامنگیر کشور شده است»
بنابراین ابتدا باید از خرم پرسید که واقعا تصورات امام و آرمانهای انقلاب غیرحرفهای و چوبی لای چرخ دیپلماسی بوده یا سیاست و ایدئولوژی شما در تقابل نگاه امام است؟ جواب مشخص است! خرم که روزی برای انداختن مشکلات به گردن دولت قبل تحریمها را بیاثر خوانده و روز دیگر برای حمایت از روحانی و توجیه ناکارآمدی او تحریمها را عامل بدبختی میداند، قطعا در پازل دیپلماسی حرفهای بازی نمیکند بلکه منش او را دیپلماسی کاسبکارانه باید نامید!
از طرفی باید گفت حسن روحانی و ظریف به عنوان مروجان اصلی ایده بستن با کدخدا و اعتماد به قوانین بینالمللی امروز در مقابل رسانهها مهر تاییدی میزنند به تصوراتی که خرم آنها را اشتباه میخواند.
حسن روحانی بعد از خروج امریکا از برجام در روز 6 آبان 96 در مجلس درباره اینکه امریکاییها حالا به بعضی کشورهای شرق آسیا پیغام مذاکره میدهند، گفته بود:
«مگر دیوانه شدهاند که با شما مذاکره کنند! شما مذاکره دیروز را علنی زیر پا میگذارید و به مذاکره امضا شدهای که به تأیید شورای امنیت سازمان ملل رسیده، بیاعتنا هستید.»
این سخنان حسن روحانی بعد از تجریه اعتماد به امریکاییها و مذاکرات بینالمللی بیان شده است! حتی امروز خود روحانی هم به این نتیجه رسیده که تصورات آنها نسبت به امریکا و معاهدات بینالمللی اشتباه بوده است. برای همین هم هست که بعضا رو به تصورات اوایل انقلاب و اندیشههای ضد استکباری امام میآورد و در سخنرانی خود میخواهد بینی امریکاییها را به خاک بمالد!
بنابراین باید گفت صحبتهای علی خرم مبنی بر اشتباه بودن تصورات امام نه از روی علم به دیپلماسی حرفهای، که از روی عناد و دشمنی این جریان با خط فکری حضرت امام است. آنها از شکست برجام و ضربه دوباره جهان غرب و امریکا به کشور نه تنها درس نمیگیرند، بلکه سعی هم نمیکنند که از یک سوراخ دوبار گزیده نشوند.