در مکتب مادر


در مکتب مادر

در میان غصه هایم مادر است گرمی بغض صدایم مادر است تا که میدید بر زمین افتاده ام دست گیر دست هایم مادر است تا به صبح خوابم و بیدار مانده است قصه خوان گوش  هایم مادر است من جفا در حق تو کردمشاعر:آرمان عزیزیان

در میان غصه هایم مادر است
گرمی بغض صدایم مادر است
تا که میدید بر زمین افتاده ام
دست گیر دست هایم مادر است
تا به صبح خوابم و بیدار مانده است
قصه خوان گوش هایم مادر است
من جفا در حق تو کردم ولی...
شادی حال و هوایم مادر است
من برای بوسه سر خم میکنم
چون دلیل بوسه هایم مادر است
میکند مست دلم را دست تو
چون شراب باده هایم مادر است
چون تو هستی سو به چشمم میرسد
طوطیای چشم هایم مادر است
هر چه گویم وصف تو ای مادرم
وصف من عاجز به پای مادر است

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انواع فونت و متن بسم الله الرحمن الرحیم برای بیو اینستا