مثل یک شعر نیمه کاره
میان کاغذ های سررسید سال گذشته
که در مهتاب ِ تنهاییت
کنار فنجان و سیگار و فندک
با شکستن بغض ، رهایش کردی
حس میکنم رها کرده یی مرا...
برگرد و این شعر نیمه کاره را
از اندوه این بخت سیاه
و سرگردانی در این صفحه ی سفید
نجات بده...
برگرد و دوباره تنها بشو
با قلم و حس شاعرانه ت
و از میان واژه ها ،
قافیه ی هم وزن عشق،
ردیف با من بیار
میان کاغذ های سررسید سال گذشته
که در مهتاب ِ تنهاییت
کنار فنجان و سیگار و فندک
با شکستن بغض ، رهایش کردی
حس میکنم رها کرده یی مرا...
برگرد و این شعر نیمه کاره را
از اندوه این بخت سیاه
و سرگردانی در این صفحه ی سفید
نجات بده...
برگرد و دوباره تنها بشو
با قلم و حس شاعرانه ت
و از میان واژه ها ،
قافیه ی هم وزن عشق،
ردیف با من بیار