تو و من و سیگار


تو و من و سیگار

تو و من و سیگار کجایی عزیزم ببین بعد تو رفیقم فقط دود سیگارمه شده هم نفس با نفس‌های من تو سینه تپش های تکرارمه چه گویم همانند طعم لبات روی لب به خونم اثر کرده است نمی زاره شاعر:ناصر پورصالحی

تو و من و سیگار
کجایی عزیزم ببین بعد تو
رفیقم فقط دود سیگارمه
شده هم نفس با نفس‌های من
تو سینه تپش های تکرارمه

چه گویم همانند طعم لبات
روی لب به خونم اثر کرده است
نمی زاره تنهام توی لحظه هام
چه شبها که بامن به سر کرده است

ولی نازنین تو کجا این کجا
که عطر تو عطر خداوند بود
تو بودی و من بودم دلخوشی
به طرز نگاهت دلم بند بود


بیا زندگی را حرامم مکن
نزار حال وروزم از این بد شود
تو که بدنبودی که گفت و چه شد
نمی زاشتی حرف دلم رد شود

کجایی ببینی که در سمت ما
یکی بی تو با غصه جان می کند
تو با سازک دل چه کردی مگر
بدون تو آهنگ غم می زند


بیا بی تو سرد است آغوش من
چنین بیکسی در خور من نبود
نیایی غریبانه جان می دهم
تاسف روی خاک سردم چه سود


تو رفتی و تنهام گذاشتی هنوز
دل من نمی تونه باور کنه
بدون تو در پیش من سرنوشت
نمی خواهد این قصه را سر کنه
ناصرپورصالحی خاکی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


جملات و متن تبریک روز جهانی خلبان به همسرم و عشقم + عکس نوشته و استوری