معنای عید قربان از دیدگاه یک روانشناس
میگنا: سطحیترین برداشتی که از عید قربان میشود داشت آن است که موبایلت را برداری و زنگ بزنی مش حسن قصاب که یک گوسفند تپلمپل برایت جدا کند و بیخ تا بیخ سر آن را مثل ابوبکر بغدادی ببرد و تو هم جیگر و راستهاش را به دندان بکشی و بخشی را هم با کلی حسابوکتاب به دروهمسایه و فک و فامیل بدهی. البته از حق نگذریم خیلیها هم آن را صرف فقرا میکنند.
حالا بگذریم که با سیاستهای دولت محترم در راستای جهانیسازی قیمتها و راضی کردن سازمان تجارت جهانی! توفیق خرید گوشت و قربانی از خیلیها سلب شده. جدای از آن هم عید قربان برای خیلیها هیچ معنایی جز یک روز تعطیل برای خوابیدن تا لنگ ظهر و زدن به درو دشت ندارد.
اینها کجا و منظور ابراهیم (ع) از قربانی کجا؟ او که به قول کی یرکگارد در شاهکار «ترسولرز» مرز غریزه و شریعت و اخلاق را درنوردیده بود و تنها بر اساس عشق به الله عمل میکرد، دست به قربانی فرزندش زد (حالا چه اهمیتی دارد اسماعیل یا اسحاق)؛ فقط نمیخواست یک نماد درست کند که یک عدهای هرسال آن را با وسواسی تمام بازسازی کنند؛ درست مثل تمام آیینها و رسوم عرفی دیگر. با تقلید کورکورانه و بدون تفکر در معنای آن.
اگر ابراهیم (ع) امروزه زنده بود داد میزد که آی آدمها؛ قریانی کردن یعنی سر بریدن نیمه تاریک وجودتان.
یعنی حق دیگران را نخوردن، دروغ نگفتن، رشوه ندادن و نگرفتن، چشم به ناموس دیگران ندوختن، از کار ندزدیدن، از مالیات فرار نکردن، جامعه را با گله و جنگل اشتباه نگرفتن، حقوق دیگران را در هیچ جا و به هیچ بهانهای پایمال نکردن. چشم و همچشمی نکردن.
نرنجیدن و نرنجاندن. سخاوت و بخشودن و گذشتن. اهل غیبت، تهمت، تمسخر، حسادت، پرخاشگری، کینه، تنفر، سوءاستفاده، تندخویی، بداخلاقی، گندهدماغی، بددهنی و زورگویی نبودن.
یعنی دیکتاتور و خودرأی نبودن، یعنی غرور و طمع و حسد و خودشیفتگی را کشتن، یعنی داشتههایت را به رخ دیگران نکشیدن، یعنی انحصارطلب نبودن، قدرت و ثروت را میان چند نفر و چند خانواده محصور نکردن، یعنی خون ملت را در بانک و ادارهها به شیشه نکشیدن، یعنی اجازهی اختلاس ندادن و مختلسین را زیرسبیلی رد نکردن، یعنی حقوق انسانی فرد فرد ملت را پاس داشتن، یعنی تبعیض را به هیچ بهانهای روا ندانستن و در برابر ظلم حساس بودن. یعنی نظم را رعایت کردن. یعنی خود را هم مسئول دانستن و همهاش از دیگران انتظار نداشتن.
یعنی خودت هم برای پیشرفت مملکت قدمی برداشتن. یعنی تنبل و افسرده و بیکاره و آویزان و علاف و ناامید نبودن. یعنی توکل و امید و همت و برنامه داشتن. یعنی تجمل و اسراف نکردن. یعنی بت هوای نفس و منیت و پول و مقام را نپرستیدن. یعنی هوای زنان و کودکان را داشتن. یعنی در فضای مجازی با شخصیت بودن. یعنی طنازی و عشوهگریهای هوس آلود نکردن و فضای جنسی جامعه را تیره نساختن.
یعنی حساسیت به اموال عمومی داشتن، یعنی خوب درس خواندن و خوب درس دادن، یعنی قلدر نبودن و فرعونی نکردن، یعنی کمفروش و محتکر نبودن، یعنی خرید قبل را به قیمت جدید نفروختن، یعنی دود خودروی تکسرنشین را در حلق مردم نکردن و ترافیک نساختن، یعنی قانون را به هیچ بهانهای دور نزدن، یعنی حتی در صورت توان، تقلب نکردن. یعنی رانتخواری را چون انسانخواری شمردن. یعنی پنجه بر صورت منتقد نکشیدن و آزادی بیان و عقیده را نستاندن.
یعنی گور بابای دیگران نگفتن، یعنی افسانهی دیگ و جوشیدن سر سگ را باطل دانستن، یعنی اجازه رشد قارچی به آقازادهی بیخاصیتت ندادن، یعنی ریا و تظاهر نکردن، یعنی هوای فقرا و قشر ضعیف را داشتن، یعنی حواست به گشنگان و فقیران دوروبرت بودن، یعنی سر هر کاری هستی آن را درست انجام دادن و دیگران را به چشم انسان دیدن. یعنی رحم و مروت و انصاف داشتن.
مخلص کلام، یعنی خدا را در همه حال ناظر احوال و اعمال خود دیدن. به قبر و قیامت و حسابوکتاب دقیق اعتقاد داشتن. یعنی از عمق جان به عدالت و برابری و اصول اخلاقی باور داشتن.
در یککلام، یعنی انسان بودن و انسان زیستن.
راستی در میان اینهمه اماواگر و باید، ما چقدر ابراهیمی هستیم؟
عید قربان بر ابراهیمیان مبارک.
نویسنده: دکتر محسن زندی، روانشناس
حالا بگذریم که با سیاستهای دولت محترم در راستای جهانیسازی قیمتها و راضی کردن سازمان تجارت جهانی! توفیق خرید گوشت و قربانی از خیلیها سلب شده. جدای از آن هم عید قربان برای خیلیها هیچ معنایی جز یک روز تعطیل برای خوابیدن تا لنگ ظهر و زدن به درو دشت ندارد.
اینها کجا و منظور ابراهیم (ع) از قربانی کجا؟ او که به قول کی یرکگارد در شاهکار «ترسولرز» مرز غریزه و شریعت و اخلاق را درنوردیده بود و تنها بر اساس عشق به الله عمل میکرد، دست به قربانی فرزندش زد (حالا چه اهمیتی دارد اسماعیل یا اسحاق)؛ فقط نمیخواست یک نماد درست کند که یک عدهای هرسال آن را با وسواسی تمام بازسازی کنند؛ درست مثل تمام آیینها و رسوم عرفی دیگر. با تقلید کورکورانه و بدون تفکر در معنای آن.
اگر ابراهیم (ع) امروزه زنده بود داد میزد که آی آدمها؛ قریانی کردن یعنی سر بریدن نیمه تاریک وجودتان.
یعنی حق دیگران را نخوردن، دروغ نگفتن، رشوه ندادن و نگرفتن، چشم به ناموس دیگران ندوختن، از کار ندزدیدن، از مالیات فرار نکردن، جامعه را با گله و جنگل اشتباه نگرفتن، حقوق دیگران را در هیچ جا و به هیچ بهانهای پایمال نکردن. چشم و همچشمی نکردن.
نرنجیدن و نرنجاندن. سخاوت و بخشودن و گذشتن. اهل غیبت، تهمت، تمسخر، حسادت، پرخاشگری، کینه، تنفر، سوءاستفاده، تندخویی، بداخلاقی، گندهدماغی، بددهنی و زورگویی نبودن.
یعنی دیکتاتور و خودرأی نبودن، یعنی غرور و طمع و حسد و خودشیفتگی را کشتن، یعنی داشتههایت را به رخ دیگران نکشیدن، یعنی انحصارطلب نبودن، قدرت و ثروت را میان چند نفر و چند خانواده محصور نکردن، یعنی خون ملت را در بانک و ادارهها به شیشه نکشیدن، یعنی اجازهی اختلاس ندادن و مختلسین را زیرسبیلی رد نکردن، یعنی حقوق انسانی فرد فرد ملت را پاس داشتن، یعنی تبعیض را به هیچ بهانهای روا ندانستن و در برابر ظلم حساس بودن. یعنی نظم را رعایت کردن. یعنی خود را هم مسئول دانستن و همهاش از دیگران انتظار نداشتن.
یعنی خودت هم برای پیشرفت مملکت قدمی برداشتن. یعنی تنبل و افسرده و بیکاره و آویزان و علاف و ناامید نبودن. یعنی توکل و امید و همت و برنامه داشتن. یعنی تجمل و اسراف نکردن. یعنی بت هوای نفس و منیت و پول و مقام را نپرستیدن. یعنی هوای زنان و کودکان را داشتن. یعنی در فضای مجازی با شخصیت بودن. یعنی طنازی و عشوهگریهای هوس آلود نکردن و فضای جنسی جامعه را تیره نساختن.
یعنی حساسیت به اموال عمومی داشتن، یعنی خوب درس خواندن و خوب درس دادن، یعنی قلدر نبودن و فرعونی نکردن، یعنی کمفروش و محتکر نبودن، یعنی خرید قبل را به قیمت جدید نفروختن، یعنی دود خودروی تکسرنشین را در حلق مردم نکردن و ترافیک نساختن، یعنی قانون را به هیچ بهانهای دور نزدن، یعنی حتی در صورت توان، تقلب نکردن. یعنی رانتخواری را چون انسانخواری شمردن. یعنی پنجه بر صورت منتقد نکشیدن و آزادی بیان و عقیده را نستاندن.
یعنی گور بابای دیگران نگفتن، یعنی افسانهی دیگ و جوشیدن سر سگ را باطل دانستن، یعنی اجازه رشد قارچی به آقازادهی بیخاصیتت ندادن، یعنی ریا و تظاهر نکردن، یعنی هوای فقرا و قشر ضعیف را داشتن، یعنی حواست به گشنگان و فقیران دوروبرت بودن، یعنی سر هر کاری هستی آن را درست انجام دادن و دیگران را به چشم انسان دیدن. یعنی رحم و مروت و انصاف داشتن.
مخلص کلام، یعنی خدا را در همه حال ناظر احوال و اعمال خود دیدن. به قبر و قیامت و حسابوکتاب دقیق اعتقاد داشتن. یعنی از عمق جان به عدالت و برابری و اصول اخلاقی باور داشتن.
در یککلام، یعنی انسان بودن و انسان زیستن.
راستی در میان اینهمه اماواگر و باید، ما چقدر ابراهیمی هستیم؟
عید قربان بر ابراهیمیان مبارک.
نویسنده: دکتر محسن زندی، روانشناس