باز پاییز
قَطره قَطره
اشک بُغض آلود ابر
می نشیند بر تَنِ
عُریان یک قِطعه درخت
باز پاییز
خِش خِش
جان دادن یک برگ زرد
زیر پای خسته ی یک رهگذر
باز پاییز
تلخ تلخ
مرگ گُل در دامن بُلبُل چه سخت
باز پاییز
سرد سرد
طَعمی از احساس تنهایی ودرد
قَطره قَطره
اشک بُغض آلود ابر
می نشیند بر تَنِ
عُریان یک قِطعه درخت
باز پاییز
خِش خِش
جان دادن یک برگ زرد
زیر پای خسته ی یک رهگذر
باز پاییز
تلخ تلخ
مرگ گُل در دامن بُلبُل چه سخت
باز پاییز
سرد سرد
طَعمی از احساس تنهایی ودرد