بهای سوخت
(نقیضه ای بر غزل حافظ)
دیگر بهای سوخت امانم نمی دهد
گردونه روی خوش نشانم نمی دهد
از بهر حفظ کشورم جان همی دهم
آسایشی ، ولی ، نشانم نمی دهد
گوید که بی خبر بوده ام بدتر از شما
دولت ، خبر ، ز راز نهانم نمی دهد
از بهر اعتراض در این شهر راه نیست
یا هست و جاده دار نشانم نمی دهد
از بهر قطره های سوخت جان آمده به لب
جانم اگر بگیرد او ، آنم نمی دهد
گویند به صبر می رسی عاقبت ولی
این راه بی هدف زمانم نمی دهد
"ریکا" کجاست پر کند این باکِ تشنه را
دیگر بهای سوخت امانم نمی دهد
علی محقق
پاییز ۱۳۹۸
(نقیضه ای بر غزل حافظ)
دیگر بهای سوخت امانم نمی دهد
گردونه روی خوش نشانم نمی دهد
از بهر حفظ کشورم جان همی دهم
آسایشی ، ولی ، نشانم نمی دهد
گوید که بی خبر بوده ام بدتر از شما
دولت ، خبر ، ز راز نهانم نمی دهد
از بهر اعتراض در این شهر راه نیست
یا هست و جاده دار نشانم نمی دهد
از بهر قطره های سوخت جان آمده به لب
جانم اگر بگیرد او ، آنم نمی دهد
گویند به صبر می رسی عاقبت ولی
این راه بی هدف زمانم نمی دهد
"ریکا" کجاست پر کند این باکِ تشنه را
دیگر بهای سوخت امانم نمی دهد
علی محقق
پاییز ۱۳۹۸