مرگ


مرگ

از مرگ می ترسم که شبی برهنه پا بگذارد بر گلویم و بفشارد دلم را تا طلوع نکند سحری بر مرگِ شعرهای خفتهشاعر:رضا فتحی

از مرگ می ترسم
که شبی برهنه
پا بگذارد بر گلویم
و بفشارد دلم را
تا طلوع نکند سحری
بر مرگِ شعرهای خفته ام

رضافتحی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


قیمت تولیدات ایران‌خودرو در بازار +جدول