ز شکرت ناتوان،اوجِ زبانم

خدای نازنین و مهربانم / ز شکرت ناتوان،اوجِ زبانم
تو خورشید و زمان را آفریدی / زمین و آسمان را آفریدی
تو پیدا و نهان را آفریدی / به شب، رَه کهکشان را آفریدی
به زیبایی جهان را آفریدی / ولی مثل خودت هرگز ندیدی
الهی خالق پردازش نور / الهی یارب فرشته و حور
الهی زادۀ شاهین و زنبور / الهی خالق زیتون و انگور
شتر در قلب صحرا آفریدی / و مرجان زیر دریا آفریدی
الهی هر چه بوده ست آفریدی / ولی مثل خودت هرگز ندیدی
الهی خالق دانندۀ راز / تو ای جان آفرین، پیداگر ساز
الهی داده روحی را به جانی / تمام خلقتت یک لحظه آنی
تو ای اوج عدالت اوج اخلاق / بنا کرده جهان، بر نور اشراق
همه عالم خدایا آفریدی / ولی مثل خودت هرگز ندیدی
الهی خالق هر نظم و قانون / الهی یارب محتاج و قارون
تو یارب خالق حیوان و انسان / الهی کرده مشکل را تو آسان
تو دنیا و مَه آن ،را خوش کشیدی / به پیغمبر، شبان را برگزیدی
الهی روح خود در من دمیدی / ولی مثل خودت آخر ندیدی
الهی یارب بی انتهایم / الهی خالق بی ادعایم
الهی خالقم ای بهترینم / نگو نور تو را هرگز نبینم
تو ای آگه به هر نجوا و آوا / تو ای باران نعمت در شبانگاه
الهی هر چه دیدم را تو دادی / ولی مثل خودت هرگز ندادی
از کتاب "ذهنت را مسواک بزن ! تا جاذب عشق، ثروت و سلامتی شوی"
گرچه کتاب دومم شعر نیست و در رابطه با انرژی حیاتی وقانون جذب هست، اما شعری را که همان موقع فی البداهه در ذهنم جاری شد وتصمیم گرفته بودم آن را بدون ویرایشِ دقیق وزن و قافیه، و به شکلی که به ذهنم تراوش کرد در فصل آخرش که دعایی برای خوانندگان بود بگنجاندم ، را اینجا آوردم

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!

ز شکرت ناتوان،اوجِ زبانم

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته