تو را من دوست میدارم
در این دریای بیتابی ساحل ها
در این سنگینی افسون ناپیدا
در این شب سایه های بی رگ و بی روح
کلامت را مثال عشق میخوانم
اگرچه با دلی اندوه ناک از غم
اگرچه با غمی دشوارتر بر شانه های بی سر و بی جان
اگرچه با سری وامانده از کشتی و کشتیبان
وجودت را نشانه ای برای باور پروردگار خویش میدانم؛
به هر حال آسمان هرگز همیشه آفتابی نیست
مرنجانم
در این دریای بیتابی ساحل ها
در این سنگینی افسون ناپیدا
در این شب سایه های بی رگ و بی روح
کلامت را مثال عشق میخوانم
اگرچه با دلی اندوه ناک از غم
اگرچه با غمی دشوارتر بر شانه های بی سر و بی جان
اگرچه با سری وامانده از کشتی و کشتیبان
وجودت را نشانه ای برای باور پروردگار خویش میدانم؛
به هر حال آسمان هرگز همیشه آفتابی نیست
مرنجانم