بهترین شعر های عاشقانه کوتاه و بلند

بهترین شعر های عاشقانه

مطمئنا خیلی از شما وقتی برای روز تولد یا روز مرد یا روز زن یا هر روز مناسبی یا شایدم بی مناسبت خواسته باشین برای همسر یا مخاطب خاصتون هدیه ای بدین و داخل اوت هدیه از کارت پستال های خوشگل بخرین … بخواین توش از شعر های عاشقانه قرار بدین که حرف دلتون رو به همسرتون یا هر کس دیگه ای که دوست دارین بنویسین ، شعر های امروز جز شعر های خاص و ناب هستند که میتونید حفظشون کنید و تو هر جایی که جاش بود به عنوان ضرب المثلم ازشون استفاده کنید …خلاصه امیدوارم که متون کلی به دردتون بخوره اگه دوست داشتین خوشحال میشیم که نظرتون رو به ما انتقال بدین … اگرم شعری که شما میخواید توی مطالب نبود ، سلیقه ی خودتون رو به ما بگین تا در مطالب بعدی حتما چیزی که شما میخواید رو جمع آوری کنیم .

انواع متن عاشقانه برای همسر را هم بخوانید

بیچاره تر از عاشقِ بی صبر کجاست..؟

آشنایا ! گله دارم ز تو چندان که مپرس …

قهوه و شعر و خیال تو و این باد خنک

باز لبخند بزن، قهوه شکر میخواهد!!

چه نیازیست به این زلزله ها، یک عمریست

دل تنگ من از این فاصلـــه ها می لرزد…!

گرچه محتاج معلّم نیست آن بیدادگر

فتنه با چندین زبان آموزگارِ چشمِ توست.

اگر چه گوشه گیر چشمهایت را نمی بینی

ولی زیباتر از متنند گاهی این حواشی ها

زمان روزه شکستن “اذان'” مغرب نیست

به آب لب نزنم تا “از آن” من باشی …

شعر عاشقانه

مادرت فهمید اگر بوسیدمت فورا بگو:

در “احادیث” آمده همسایه را “اکرام” کن…

لحن گیرای صدایت زود عاشق می کند

جان من تا می شود با هیچ کس صحبت نکن!

برای من که پرم از فراق قصه نگو

اگر کتاب تو باشی کتابخانه منم

ما زخمی ترین شاخه این جنگل خشکیم

تیغ و تبری نیست که ما را نشناسد…!!!

‏ما بوی پیرهن را در جان ذخیره داریم

شاید نیاید از مصر هر روز کاروانی

شهدی از لبهای تو با شهدی از لبهای من

من که دیگر مرده ام، مصرع بعدی با شما

بعد از تو باز عاشقی و باز…آه نه!

این داستان به نام تو اینجا تمام شد

حسین منزوی

محکم بغلم کن که دلم سخت گرفته ست

نگذار که این کوه به یکبار بریزد

شهرام میرزایی

بعد تو عاشقِ خیالِ توأم

عشق حتی خیالی ام زیباست

بغلم کن که هوا سردتر از این نشود
زندگی خوب شود باد خبرچین نشود

بی هوا بوسه بزن عشق دو چندان بشود
بوسه آنگاه قشنگ است که تمرین نشود

این روزگار تلخ تر از زهر گو برو

یعنی به کام سایه شبی چون شکر بیا

وصل ما کار بعیدی ست ولیکن شدنی

فرض کن “مسجد اعظم” بشود “میکده” باز…

در این قسمت زیباترین اشعار عاشقانه از بزرگان و شاعران جهان را گردآوری کرده ایم. در این مطلب مجموعه اشعار عاشقاه کوتاه، بلند و شعرهای رمانتیک زیبا از بزرگان و شاعران نامی ایران و جهان را می خوانید.

گرمای تنت ، پخته کند خامیِ من را

بی‌تجربه‌ام ، میوه‌ی کالم ؛ بغلم کن …

بیا از بوسه های خیس بگذر
همین یکبار از ساندیس بگذر

اگر خوش نیست حالت ، قبلِ نوروز
برو تِفلیس و از تُف_لیس بگذر

رسوا منم وگرنه تو صد بار در دلـم

رفتی و آمدی و کسی را خبر نشد

کتاب عمر ورق خورد بار دیگر و با تو

به عاشقانه‌ترین فصل این کتاب رسیدم

پیداست همچو قبله‌نما از ته بلور

از سینه‌ی لطیف دل همچو آهنش

این خروس عقل بی هنگام می خواند بیا

تا طلوع توبه صدها سیب باقی مانده است

گفته بودم می روی، دیدی عزیزم آخرش

سهم ما از عشق هم شد قسمت زجرآورش

حال من بعد از تو مثل دانش آموزیست که

خسته از تکلیف شب خوابیده روی دفترش

می ترسم از وقتی که بهمن نصف خواهد شد!!

چشمان تو آخر شبیه انقلابی هاست

آتش باشی
برای تو هیزم می‌شوم!
دریا بروی
پارو!!
تو همیشه درست پنداشته‌ای؛

“دل من”
شبیه تکه سنگی است
که می‌خواهم
تو با همه خستگی‌هایت
یک لحظه…
به من تکیه کنی!

از آن لبِ شیرین سخنِ تلخ بعید است

شیر و شکلاتِ منی ای دخترِ سبزه

اگر ‘”عشق'”
آخرین عبادت ما نیست

پس آمده‌ایم این‌جا
برای کدام درد بی‌شفا

شعر بخوانیم و باز به خانه برگردیم؟

نبینمت که غریبی بیا در آغوشم

کدام خانه سزاوارِ توست جز وطنت؟

هرچه پل پشت سرم هست خرابش بنما

تا به فکرم نزند از ره تو برگردم…!

اشک آبادیِ چشم است بر آن شاڪر باش
هر ڪجا جویِ روانے ست،ڪَپَر بسیار است

سالها رفت و نشد موے تو را شانه زنم
چه ڪنم.. ؟دور و برت شانه بسر بسیار است !

از پنجـره، آه کوچه گـردم را شست
انـدوه هـــزار بـــرگ زردم را شست

دیشب که خیـال عاشقت اینجا بود
باران همه ی غصه و دردم را شست

از برگ برگِ دفتر من پرت می‌شوند
معشوق‌های خسته‌ی پایان گرفته‌ام

یلدای چشم‌های تو را گریه می‌کنند
موهای رنگ و بوی زمستان گرفته‌ام!…

ندانم عشق را ملت ولی هرکس که عاشق شد

‌مسلمان کافرش می‌خواند و کافر مسلمانش !

دنیایم اگر سیاه و بد رنگ شده
یا سازم اگر کمی بد آهنگ شده

رو راست ، چرا نباید اقرار کنم ؟
بد جور دلم برای تو تنگ شده…

چشمت شکسته باد که قلبت خمار اوست
از فرق پات تا نوک سر بیقرار اوست

امشب تمامِ غیرت من درد مى کند
یادت همیشه با من و جسمت کنار اوست