کرد گر دلم هوای یار ، کس جلو دارش نَبُوَد
او راهیِ راهِ عشق است، با کسی کارش نَبُوَد
عقل اگر روزی در آید از دَرِ سرزنش، چه غم
چون که در بازارِ عشاق هیچ خریدارش نَبُوَد،
راه خود گیرد و رَوَد ،مختار اوست، بە هرکجا
خواهد همراهش به دوزخ.اندک آزارش
نَبُوَد،
با لَعلِ شکربارِ خود، وان نازِ ماهرانە اش
دل بە رقص آید هر زمان،نیاز بە سازَش نَبُوَد،
دست خیالِ ساحرش از روی ناز کارد برون
تا کە نوازد او دلم،پی هرگز بی نازش نَبُوَد
نیکو بداند؛"زایه ڵە" در عزتِ نفسش سر است
نه همچو دل سبک سری،کس هواخواهش نَبُوَد
سید مادح کهنەپوشی(زایەڵە(