"اندکی زین دردسر آزاد باید زیستن"
عاشقی را در نهاد و شاد باید زیستن
عمر را با غم به سر کردی ولی چندی دگر
با همه دشوار همچون باد باید زیستن
کار دنیا نیک و بد در گردش است
پس پی خشنودی استاد باید زیستن
صرح کار نیک زیباتر بود از حرص تخت
فارغ از اوهامِ فتحِ پاد باید زیستن
تلخ کامانِ جهان بنیاد هستی بر کنند
با حلاوت های دنیا راد باید زیستن
در خرابات دلت یاد خدا گم میشود
بین این ویرانه ها آباد باید زیستن
عاشقی را در نهاد و شاد باید زیستن
عمر را با غم به سر کردی ولی چندی دگر
با همه دشوار همچون باد باید زیستن
کار دنیا نیک و بد در گردش است
پس پی خشنودی استاد باید زیستن
صرح کار نیک زیباتر بود از حرص تخت
فارغ از اوهامِ فتحِ پاد باید زیستن
تلخ کامانِ جهان بنیاد هستی بر کنند
با حلاوت های دنیا راد باید زیستن
در خرابات دلت یاد خدا گم میشود
بین این ویرانه ها آباد باید زیستن