روزها میگذرد
آسمان آبی رنگ
دست خورشید به آغوش کشد سایه ی من
دلم اما دلتنگ...
یاد آن دوره بخیر
که به روی لب هر آدمکی شادی بود
که خوشی بر سر هر رود و سرود پیدا بود
که خدا جاری بود...
ولی حالا که خدا
لای آرامش سجاده ی ما خوابیده ست
وانگهی دیده ی ما آینه ی تردید است
انعکاس غم و اندوه به روی لب ما تابیده ست
زندگانی...
گذر بی خبر ثانیه هاست
و خدا...
معنی هر لحظه ی ماست
آسمان آبی رنگ
دست خورشید به آغوش کشد سایه ی من
دلم اما دلتنگ...
یاد آن دوره بخیر
که به روی لب هر آدمکی شادی بود
که خوشی بر سر هر رود و سرود پیدا بود
که خدا جاری بود...
ولی حالا که خدا
لای آرامش سجاده ی ما خوابیده ست
وانگهی دیده ی ما آینه ی تردید است
انعکاس غم و اندوه به روی لب ما تابیده ست
زندگانی...
گذر بی خبر ثانیه هاست
و خدا...
معنی هر لحظه ی ماست