دکتر شاهین فکور در یادداشتی که برای انتشار به ایسنا ارسال کرده، می گوید: در جوامع مدنی، سطوح مربوط به مسئولیتهای اجتماعی در سه سطح مسئولیت اجتماعیِ فردی، تشکیلاتی و دولتی تعریف می شود که هر کدام از جایگاه و کارکرد خاصی برخوردار هستند. اما موضوع این یادداشت بیشتر معطوف به سطح دوم مسئولیت اجتماعی است که همانا مسئولیت اجتماعی تشکیلاتی میباشد که این مسئولیت منتسب به نهادهای غیردولتی و محلی، بومی یا منطقهای است.
نهاد را در حوزه علوم رفتاری و اجتماعی، یک نظام سازمان یافته و پایدار میدانیم که جزء الگو های اجتماعی است و مسئولیتاش را با رویکرد ارتقاء آگاهی و بینش در مردم، الگو سازی، تربیتی و حتی آگاه ساختن مردم نسبت به حقوق و تکالیفشان ایفاء می کند.
یکی از مهمترین نهادهای با مسئولیت اجتماعیِ تشکیلاتی، احزاب و تشکلهای سیاسی هستند که اجتماعی از نخبگان، فعالان اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و دانشگاهیان میباشند و ازمصادیق مهم تأثیرگذاری آنها، زمان رویدادها و پدیدههای اجتماعی و سیاسی در سطوح منطقه و یا ملی است.
متأسفانه اکثر احزاب و تشکلهای سیاسی در کشورمان، خواسته یا ناخواسته، بهشدت رویکرد "انتخابات زدهای" را در پیش گرفتهاند، به عبارت دیگر اوج و نقطه عطف فعالیت این ساختارهای سیاسی زمان انتخابات مجلس و یا ریاست جمهوری است. در حالیکه فعالیت در این عرصه فقط یکی از دهها میدان ظهور و بروز نقشآفرینی احزاب سیاسی است.
زمان گذار قدرت سیاسی در دولتها براساس تعریف قانون اساسی در کشور ما، یکی دیگر از مهمترین عرصههای فعالیت احزاب و تشکلهای سیاسی است، با این استدلال که تلاش و حمایتهای تبلیغاتی که از نامزد مورد نظر حزب سیاسی در زمان انتخابات صورت گرفتهاست می تواند واژههای مطالبهگری یا سهمخواهی را در ادبیات سیاسی احزاب در ذهن متبادر سازد.
البته متناسب با تدوین چشم انداز، بیانیه مأموریت، اهداف و برنامههای راهبردی هر حزب و تشکل سیاسی، میزان دوز و غلظت این انتظار متفاوت است، کما اینکه به باور نگارنده واژه "تأثیرگذاری" را در زمان انتخابات و واژه" یاری رساندن" را در زمان پسا انتخابات بیشتر ترجیح میدهم. مصداق بارز و ظاهر این فرایند، نتیجه سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در کشورمان است که در صورت تمثیل آن به یک مثلث، رأس اول آن توانمندیها، سوابق اجرایی و برنامههای عدالت محور و فسادستیز حضرت آیت ا... رئیسی بود، رأس دوم مثلث، ناکارآمدی و ضعف هشت ساله دولت قبلی و رأس سوم مثلثِ انتخابات، فعالیت احزاب سیاسی و نقشآفرینی مردم ایران بود، که نهایتاً پدیده گذار دولت را رقم زد.
در ادامه این یادداشت آمده که، بدیهی است که پس از پایان یافتن کار یک دولت هشت ساله در جناح مقابل سیاسی، هر کدام از احزاب و تشکلهای سیاسیِ حامی ریاست جمهور در زمان انتخابات که در دوگانۀ سیاسی امروزِ کشور با عنوان اصولگرایان شناخته شده و فعالیت میکنند، بیشترین میل و عطش تأثیرگذاری را در دگردیسی قدرت سیاسی نشان دهند
. به ویژه اینکه نیروی پیشران و محرکۀ احزاب و تشکلهای سیاسی در این مقطع، مطالبات و انتظارات عدیده مردم است که حاصل ضعف و ناتوانی دولت گذشته در اجرای بسیاری از تعهدات خود نسبت به مردم میباشد و اتلاف زمان یا هر نوع فرصت سوزی را که منجر به کندی روندکاهش معضلات مردم شود، جایز نمیدانند، بهگونهای که ریاست جمهور و وزرا از "صبح اولین جمعه" کار را در میان مردم آغاز کردند.
پس از تعیین تکلیف وزرا، انتخاب مسئولین دولتی در استانها لایه دوم پوست اندازی در گذار دولت میباشند که با عنایت به تمهید فرصت احترام به رأی و نظر مردم توسط ریاست جمهور در کمک به دولت در انتصابات از یکسو، و دامنه مطلوب تأثیرگذاری احزاب و تشکلهای سیاسی در استانها از سوی دیگر، ورود به این لایه از پوست اندازی به منظور یاری رساندن به دولت و مردم از سوی احزاب سیاسی، بسیار مورد توجه قرار میگیرد.
حال در این امتداد دو رویکرد را میتوان متصور شد: ابتدا، رفتارهای هیجانی، شتابزده، احساسی، پراکنده و با اهداف نامشخص و در جهات متغییر، که ممکن است بعضاً از سوی حزب مقابل مهندسی شود و حتی ناخواسته منجر به خنثی سازی فعالیتها،آسیب به چهرهها و صدمه به فرایند مورد نظر شود. یا اینکه رویکرد دوم اتخاذ شود، که مبتنی بر اهداف و برنامههای راهبردی پسا انتخاباتی حزب یا تشکل سیاسی باشد، که انتظار میرود شامل:
1- وحدت، همگرایی و همافزایی احزاب و جریانهای سیاسی فعال در استان باشد.
2- تحلیل و رصد شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه وحاکم بر استان صورت گیرد.
3- در فضایی منطقی و با آرامش و حتی بدور از تضعیف جریان های سیاسی مقابل، نسبت به شناسایی و تبیین ظرفیتهای استان به ویژه فعلاً در حوزه منابع انسانی و بالاخص جوانان توانمند و نخبگان اقدام گردد.
4- به اقتضای شرح وظایف در تصدیهای مورد نظر، همچنین اقتضا و نیازهای امروز استان و نیز یافتن توانمندیها و تجارب متناسب با آن، فرد یا افراد مورد نظر انتخاب گردد.
5- از چهرهها و شخصیتهای معتمد و یا مسئول در سطح استان و پایتخت به عنوان کاتالیزور و رابطهایِ تسهیل کننده استفاده گردد.
بیتردید لکوموتیو انتخاب و انتصاب مسئولین دولتی استانها نیز، حال با هر میزان تأثیرگذاری و مسافر احزاب و تشکلهای سیاسی به مقصد خواهد رسید، لکن همراهی و همدلی جریانهای سیاسی فعال در استان در چنین مقاطعی بسیار بدیهی و ضروری به نظر میرسد. لذا انجام نشستهای هماندیشی و آسیبشناسی اتفاقات و فعالیتهای نامتوازن میتواند در ادامه حیات سیاسی مؤثر و مسئولیت اجتماعی تشکیلاتی این احزاب کمک شایانی کند.
انتهای پیام