زلف پریشان


زلف پریشان

(زلف پریشان) تار مویی که برون آمد و جان, آخر شد؛ صحبت از درد عمیقی که زبان قاصر شد, زلف و شال تو ندانست که غوغا بکند؛ (آدم) از برکت (حوا) به خدا شاعر شد؛ (فتبارک)که خدا گفت و دلیلش بودی؛ و سپس,...

(زلف پریشان)
تار مویی که برون آمد و جان, آخر شد؛
صحبت از درد عمیقی که زبان قاصر شد,
زلف و شال تو ندانست که غوغا بکند؛
(آدم) از برکت (حوا) به خدا شاعر شد؛
(فتبارک)که خدا گفت و دلیلش بودی؛
و سپس, (بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت) ظاهر شد,
(گندم و سیب) نچیدی تو زِ (فردوس)اما؛
حکم جرمی که نکردی زِ کجا صادر شد؟

✍️ علی راسخی
1401 08 03

(زلف پریشان)
گفتمش جرمش چه بوده؟ دزدی یا که اختلاس؟
گفت نه جرمش نبوده مرتبط با اسکناس,
گفتمش حتما دکل دزدیده! خورده حقمان؟
گفت نه دستش نبوده سمت گاز و نفتمان!
متروپل را ساخته؟ یا دست در بازار بورس؟
گفت نه, او بی خبر از خانه یا ماشین لوکس,
گفتمش سلطان سکه بوده یا دلال ارز؟
گفت نه حتی نرفته پای او خارج ز مرز!
مرتبط با خاوری, زنجانی, یا ام الفساد؟
نه نبوده پیشه‌اش این کارها و اقتصاد,
گفتمش پس زورگیری کرده با ایجاد ترس؟
گفت اصلا, چون سرش بوده فقط در علم و درس!
بیگمان رفته سفر با پول بیت المالمان؟
گفت دستش هم نبوده ذره‌ای در جیبمان!
گفتمش پس قتل کرده بیگمان از نوع عمد؟
گفت نه اصلا نبوده در پیِ زندان و بند,
کوه و جنگل خوار بوده؟ اهل رشوه یا ربا؟
گفت بدتر, جرم او درگیر با شال و قبا!
ریشه ی بیکاری و فقر و گرانی بوده او؟
گفت نه, شالش عقب بوده و پیدا تار مو!
گفتمش آهو چرا؟ ارشاد محض گرگ‌هاست؟!
گفت جرم تار مو سنگین‌تر از آن جرم‌هاست!
می شود ارشاد و روحش شاد اما بی‌دلیل,
هر که را باشد مسبب بار الها کن ذلیل ...

✍️ علی راسخی
30 6 1401



فیلم عروسی زن دو شوهره همه را ناراحت کرد ! / کجا داریم می ریم !؟