زمانه مخوف


زمانه مخوف

و در این زمانه مخوف بعضی‌ها صدای داعش دارند و از آپارتاید حرف می‌زنند نژادپرست نیستم, اما من از سیاهی دست‌های سفیدپوستان شهر بیشتر می‌ترسم و آنگاه مرگ! و این روزها بوی دهان پیرمرد مست و دائم...

و در این زمانه مخوف
بعضی‌ها صدای داعش دارند و از
آپارتاید حرف می‌زنند
نژادپرست نیستم, اما
من از سیاهی دست‌های سفیدپوستان شهر
بیشتر می‌ترسم و آنگاه مرگ!
و این روزها بوی دهان پیرمرد مست و
دائم الخمر
شهر را می‌دهند
و زورگویی عقاید مشتی نعشه متحجر
جغرافیایی از آسیا را
خمار سبز زندگی کردن کرده است
و سالیان درازیست ملت‌های دوردست‌
به انسانیت و درختان سبز رسیده‌اند
و ما هنوز کفش به پا نکرده‌ایم!
به گمانم
ساعت‌ها اگر اشیا نبودند و بی‌جان
به عقب گرد مداوم ما می‌خندیدند
و گاه میزند به خیال آشفته‌ام
از کسادی عشق و امید و شادی‌ها
حتی مردگان هم, غروب‌های پنج شنبه
به وادی خاموش ماندگان اینجا
سر نمی‌زنند
و آنجا که در کوه و جنگل و دشت‌های آزاد
و زیبای سرزمین‌ مادری
به گوزن‌ها
شلیک می‌کنند
آزادی بی‌آنکه بخواهد به تبعید میرود
و از پس سال‌ها درد و بغض و سکوت
به سان کبوتر بخت برگشته‌ای
که در قفس, پرواز را گم کرده است
رها زندگی کردن را در شعرهایم
از دست داده‌ام
و دیگر خسته‌ام از آدمک‌های خاموش
حتی نقاش‌ها هم سکوت را نمی‌کشند
و اکنون
در خیابان‌ها باید آواز فردا را خواند
و آنگاه همگی تسویه کنیم با سکوت
و چمدان‌های رفتن را بفروشیم
تمام مهاجران دنیا می‌دانند
هر باغ بیگانه‌ای که باشند بوی خوش وطن
رایحه‌ای چون عطر یاس دارد.
.............................................................
از مجموعه شعر : آزادی
شاعر : عبدالله خسروی @ ( پسر زاگرس )

منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


رونمایی از لیست‌های انتخابات؛ آمادگی برای انتخابات الکترونیک