ربّ رحمان


ربّ رحمان

خداوندا کنم جان را فدایت سحرگاهان کنم ازجان صدایت فرستادی تو،چارده نور برخاک که گلشن گشته ازانوار،افلاک هدایت را تو آیت ها نهادی که قرآن،معجزکامل،تودادی بهشت و دوزخت برمانمودی توباب انتخاب،ره...

خداوندا کنم جان را فدایت
سحرگاهان کنم ازجان صدایت

فرستادی تو،چارده نور برخاک
که گلشن گشته ازانوار،افلاک

هدایت را تو آیت ها نهادی
که قرآن،معجزکامل،تودادی

بهشت و دوزخت برمانمودی
توباب انتخاب،ره گشودی

همه کوه و همه دشت وبیابان
نشان هاازتوبینم،ربّ رحمان

به لطفت آسمان ها بی ستون است
مه وخورشیدو انجمن برسکون است

به توبه بنده راازغم رهاکن
توقلب سنگ رابشکن،دواکُن

خدایابنده ای گم کرده راهم
به لطف خویش بنگر،سوز وآهم

توچشم بنده ات،بگشابه راهی
که خالی برنگرددهمچوکاهی

خدایا بی نیاز و مقتدایی
که داءم دارم از مِهرت گدایی



میلاد رضا