جِدالِ شُوراَنگیز


جِدالِ شُوراَنگیز

مَهان بسوی مهستان روند چنان برخیز چنان که طعنه به سردار می‌زند پرویز مثالِ یار دل انگیز کیست در هستی گذر ز گذرگه گذر کند رَه نیز به یاد عشقِ تو بودم فصلِ طوفان شد رسیده تندی پائیز جدالِ...



مَهان بسوی مهستان روند چنان برخیز
چنان که طعنه به سردار می‌زند پرویز
مثالِ یار دل انگیز کیست در هستی
گذر ز گذرگه گذر کند رَه نیز
به یاد عشقِ تو بودم فصلِ طوفان شد
رسیده تندی پائیز جدالِ شورانگیز
چنان به شوقِ فرات آمدم یادم رفت
چو عشق بهار است یقین شبِ پائیز
به سبزی آراستند گل به حجله رسید
زِ عشوه باز سپردند به آب سردِ دَنیز
چه سوز سوزناکی زِ سمتِ باد می آید
تو خاطر آری نشینی به وقتِ رستاخیز
زِ گرمی صیف رفته سوزِ خزان به کما
بنای سخت کجا و سقفِ وصل آویز
خزانِ عمر که خزانش به جوش آید
اذان صبح کجا و از آنِ رفتنِ لیز
ز شوقِ آئینه بود همجواری شدم
بوقتِ رهسپاری شتاب نما پرهیز
شبی که با تو سرآید چه میگساری سزا
دمی که با تو دم آمد غمش مگو هرگز
نگارِ دل آرامم تو باشی قطعاً دان
یقین که دوامِ دوامَمی تو ، عزیز
شهی به دیدن مجنونی کی شود آرام
مهین دل انگیزیمی تو شور انگیز
زمانِ فصل خزان کی سِزد دلآرامی
بوصلِ وصال آی چو حافظ است لبریز



30 شهریور 1402
طبیب حافظ کریمی( لسان الحال)



منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


متن تبریک تولد نوزاد | گلچین زیباترین متن تبریک تولد نوزاد پسر و دختر