چلچله ها ...
تابستان درسکوتِ شب بوها چه می بینی ؟ که ، ازکهکشانِ اندوه اَت ستاره ها شبنمِ گُل هایِ داوودی ست از پگاه تا آن ستارۀ قطبی برکدام کلاله آتش گرفته ای که ،خاکسترِ پروانه ها سورمۀ چشم خورشید...
تابستان
درسکوتِ شب بوها چه می بینی ؟
که ، ازکهکشانِ اندوه اَت
ستاره ها
شبنمِ گُل هایِ داوودی ست
از پگاه
تا آن ستارۀ قطبی
برکدام کلاله
آتش گرفته ای
که ،خاکسترِ پروانه ها
سورمۀ چشم خورشید است
درسینۀ عریانِ آفتابِ تابستان چه می بینی
دست هایت
کدام تازیانه راگرفته است
برشانه هایِ سپیدار
که ، عشق ناله می کند
درعطرِ پونه هایِ وحشی
چه می بینی ؟
درسکوتِ دریا
یا صخره ها که پُراز فانوسِ خونین است
جلجله ها
ردّ آسمانِ آبی را گرفته اند
کجارا نگاه می کنیم ...
ناصرخانی
3/ 7 / 1402
درسکوتِ شب بوها چه می بینی ؟
که ، ازکهکشانِ اندوه اَت
ستاره ها
شبنمِ گُل هایِ داوودی ست
از پگاه
تا آن ستارۀ قطبی
برکدام کلاله
آتش گرفته ای
که ،خاکسترِ پروانه ها
سورمۀ چشم خورشید است
درسینۀ عریانِ آفتابِ تابستان چه می بینی
دست هایت
کدام تازیانه راگرفته است
برشانه هایِ سپیدار
که ، عشق ناله می کند
درعطرِ پونه هایِ وحشی
چه می بینی ؟
درسکوتِ دریا
یا صخره ها که پُراز فانوسِ خونین است
جلجله ها
ردّ آسمانِ آبی را گرفته اند
کجارا نگاه می کنیم ...
ناصرخانی
3/ 7 / 1402