آخرین...


آخرین...

معشوقه ام؛ تاج سرم فرشته ی دور از برم امید زندگانی ام، یکی یه دونه، دلبرم انگاری وقت اون شده منم از این غربت برم انگار نور دیده من هم مثِ تو مسافرم دوریه دور از تو گلم با چاه نجوا می کنم تو شب...

معشوقه ام؛ تاج سرم فرشته ی دور از برم
امید زندگانی ام، یکی یه دونه، دلبرم

انگاری وقت اون شده منم از این غربت برم
انگار نور دیده من هم مثِ تو مسافرم

دوریه دور از تو گلم با چاه نجوا می کنم
تو شب گرفتارم و رفته نور چشمون ترم

دلُ که واست هدیه دادم، شکستی پس فرستادی
شکسته دلُ جَم می کنم، با خودم همرام می برم.

اگر که رفتم گل من، پشت سرم گریه نکن
بدون که شادیتو میخوام، منی که واست در بدرم

غم که بره شادی میاد، اسیرُ آزادی میاد
یه روزی بالامو باز میکنم به سمت ایرون می پرم

رو بام خونه ت می شینم، سوغاتی ها رو میچینم
هفت سین عشق پهن میکنم، تویی تو بهترین سینم.

از دور پیدات می کنم، سیری تماشات میکنم
دل کوچیکتو شاد میکنم، زیبای من، مهجبینم

سفر سرآغاز همس؛ نقطه ی آغاز همس
حالا منم مسافرم، نخواستیم باید برم

من اهل موندن بودنم اما کار تو موندن نبود
باید من از این ماجرای پر غم و حسرت برم

من از سکوت سرد تو شکستم و تنها شدم
میرم از این غربتِ تو، میرم که زحمتت ندم

دلمو به دریا میزنم، به کوه و صحرا می زنم
با چاه نجوا می کنم، عقده ی دل و وا می کنم

میرم گلم ازین دیار میرم خودمو گم بکنم
میرم برام ثابت بشه، گم شده ی کیا منم.



رنج و کباب