(:(آیا با لباس چرکین بودم):)
به نام خالق هستی من غمگین شکسته دل غمگین بودم من ویرانه دل ویران تر از این بودم خانه خراب و گوشه نشین می خانه ام من گوشه نشین یا اینچنین بودم نخواهم دین و ایمان و آیین دروغین منِ کافرِ مشرک آیا بی...
به نام خالق هستی
من غمگین شکسته دل غمگین بودم
من ویرانه دل ویران تر از این بودم
خانه خراب و گوشه نشین می خانه ام
من گوشه نشین یا اینچنین بودم
نخواهم دین و ایمان و آیین دروغین
منِ کافرِ مشرک آیا بی دین بودم
شرمسار نزد خدا و سزاوار به جزا
به پیشگاه و درگاه حق آیا ننگین بودم
منم فرهاد داستان ها آن کوه کن
به خیال خوش آیا دنبال شیرین بودم
بس نیست غمِ دین و رویایِ رویایی
ظاهری آراسته آیا با لباس چرکین بودم
(موحدی)
پاییز سال
1402
من غمگین شکسته دل غمگین بودم
من ویرانه دل ویران تر از این بودم
خانه خراب و گوشه نشین می خانه ام
من گوشه نشین یا اینچنین بودم
نخواهم دین و ایمان و آیین دروغین
منِ کافرِ مشرک آیا بی دین بودم
شرمسار نزد خدا و سزاوار به جزا
به پیشگاه و درگاه حق آیا ننگین بودم
منم فرهاد داستان ها آن کوه کن
به خیال خوش آیا دنبال شیرین بودم
بس نیست غمِ دین و رویایِ رویایی
ظاهری آراسته آیا با لباس چرکین بودم
(موحدی)
پاییز سال
1402