طاقت


طاقت

طاقت دیگر مرا طاقت هیچ اتفاق نیست این دل شکسته را شوق مراد نیست در این زمانه که چرخ فلک لنگ میزند حال خراب مرا...

طاقت
دیگر مرا طاقت هیچ اتفاق نیست
این دل شکسته را شوق مراد نیست
در این زمانه که چرخ فلک لنگ میزند
حال خراب مرا فرصت التیام نیست
درد زمانه گسست پیوند جان من
درمان این شکست دوا و ضماد نیست
گویند که درد کم شود در گذار عمر
دانم که کهنه زخم مرا میل شفا نیست
گفتند سنگ لعل شود در مقام صبر
لعنت به این لعل که جز شوکران نیست
هر کس گذشت پندی دهدت ای جوان
مشنو که درد دلت حاصل تکرار نیست








شفا