دلم خواهد


دلم خواهد

دلم خواهان یک جرعه شرابی اهل شیراز است کنار یک بت زیبا کنار رود و یک ساز است دلم خواهد که با چشمم ببینم روی آن دلبر که روی از ما گرفت اما دلش با ما هم آواز است از آن همره که عهدی بسته است با ما...

دلم خواهان یک جرعه شرابی اهل شیراز است
کنار یک بت زیبا کنار رود و یک ساز است
دلم خواهد که با چشمم ببینم روی آن دلبر
که روی از ما گرفت اما دلش با ما هم آواز است
از آن همره که عهدی بسته است با ما ولیکن او
شکست است عهد و پیمان را که در دل جور او راز است
دلم خواهد که با مرغان روم تا عرش و تا کیهان
سری شوریده دارم من که در آن میل پرواز است
شرابی تلخ را هستم که مردافکن بود زورش
دلم خواهان یک جرعه شراب از اهل شیراز است



مغرور