پنجره


پنجره

و من بودم و روبرو پنجره میان من و روی او پنجره رها در فضا آرزو های من تو گویی شده آرزو پنجره تمام غزل‌های من ناتمام و خشکیده اندر گلو پنجره همه حرفهایی که ناگفته بود و یک شاهد گفتگو پنجره درونم...

و من بودم و روبرو پنجره
میان من و روی او پنجره
رها در فضا آرزو های من
تو گویی شده آرزو پنجره
تمام غزل‌های من ناتمام
و خشکیده اندر گلو پنجره
همه حرفهایی که ناگفته بود
و یک شاهد گفتگو پنجره
درونم اگر هست احساس خوب
فقط یک بغل های و هو پنجره
من این سو و چشمانی از انتظار
و او حرف پایان بگو پنجره
و در اوج رویای ناباوری
شبی وحی آمد بگو پنجره
نگاهم به او غوطه ور در فضا
چو یک آینه روبرو پنجره
صدایم اگر چه به او می رسید
ولی بود در جستجو پنجره


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انواع فونت و متن بسم الله الرحمن الرحیم برای بیو اینستا