ماه رمضان دهه 60 رو کی یادش مونده ؟!


ماه رمضان دهه 60 رو کی یادش مونده ؟!

یاد ماه رمضان های دهه 60 بخیر / هنوز صدای دعا و اذان اون زمان برام متفاوت تره ...

یادش به‌خیر سحرهای ماه رمضان
که خوابم می‌آمد و صدای دعای سحر و برخورد قاشق و بشقاب، وسوسه‌ام می‌کرد از سفره‌ی سحر عقب نمانَم. چشم‌های خواب‌آلودم را تا نیمه وا می‌کردم و می‌دیدم کل خانواده در سکوتی نجیبانه، دارند از زمان کوتاه باقی مانده تا اذان صبح، نهایت استفاده‌ را می‌کنند و این من بودم که از قافله عقب بودم. همیشه هم چیزی تا اذان نمانده، بیدار می‌شدم و کلی غر می‌زدم که "حالا من گفتم خوابم میاد، شما چرا بیدارم نکردید؟" و با همه‌شان تا افطار قهر می‌کردم و عوضش موقع افطار اولین نفر سر سفره حاضر بودم.
معمولا از سحری جا می‌ماندم و همیشه هم مامان دلش برای من می‌سوخت و می‌گفت "ولش کن، روزه نگیر، سحری نخوردی ضعف می‌کنی سر کلاس" و خودش صبحانه توی کیفم می‌گذاشت تا گرسنه که شدم، یواشکی بخورم.
حال و هوای ماه رمضان جور عجیبی دلنشین است.
آدم یاد کودکی‌اش می افتد؛
یادِ سادگی آن روزها
یک سفره‌ی بی ریا،
یک جمع صمیمی،
و یک عالمه اشتیاق و بی تابی.
دلم برای آدم های ناب آن روزگار تنگ شده؛
برای تمام حال خوبی که داشتیم،
برای هرچیز کوچکی که دنیایمان را قشنگ تر می کرد .
آخ که یک استکان چای و خرما موقع افطار چقدر می چسبید!
یادِ تمام روزهای نابی که گذشته،
یاد تمام دلخوشی‌هایی که بر نمی‌گردند،
یاد صفا و صمیمیتی که دیگر نیست؛
به خیر
به خیر


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دستگیری عامل ضرب و شتم شهروندان در اتوبوس