فصل بی مرور


فصل بی مرور

دربند رنجهای فراوان زندگی دوران روزهای جوانی گذشت و رفت آن شوق روزهای رسیدن وانتظار ناباورانه عمر ،به آنی گذشت ورفت درآرزوی اینکه ببینم توراهنوز باخود به کوچه ای که درآن هست می رسم تاانتهای خاطره...

دربند رنجهای فراوان زندگی
دوران روزهای جوانی گذشت و رفت
آن شوق روزهای رسیدن وانتظار
ناباورانه عمر ،به آنی گذشت ورفت


درآرزوی اینکه ببینم توراهنوز
باخود به کوچه ای که درآن هست می رسم
تاانتهای خاطره ها می روم ولی
در کوچه هاهمیشه به بن بست می رسم


درگوشه ای درون خودم غرق می شوم
باران گرفته،آهسته وکند میزند
آری هنوز هم غم تو رنج می دهد
آری هنوزهم نفسم تند می زند


راهم به سمت خانه ی چشمت کشیده است
باران شدید تر شده من خیس می روم
دراین شتاب،راهی دیدار تازه ام
دارم برای دیدن تندیس می روم

آهسته بود رفتن این فصل بی مرور
دیدی چگونه فصل تو دلگیر کرد ورفت؟
دیدی غروب مظهر یک عاشقانه بود؟
دیدی چگونه جان مرا پیر کرد ورفت؟

باور نمی کنم که تو از دست رفته ای
روزی دوباره فصل تو آغاز میکند
من عهد می کنم که نسیمی وزان به مهر
آری دوباره راه دلم باز می کند

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی