باغ و قفس
مرا به باغ برید، قفس برام تنگ است کمال بلبلی ام، با قفس بی رنگ است مرا به باغ برید، پر ز نورو آزادیست صبوحی کردن گل ها، بدون من ننگ است مرا به باغ برید، آشیانه ام آنجاست که آشیانه من، به ز چوب و از...
مرا به باغ برید، قفس برام تنگ است
کمال بلبلی ام، با قفس بی رنگ است
مرا به باغ برید، پر ز نورو آزادیست
صبوحی کردن گل ها، بدون من ننگ است
مرا به باغ برید، آشیانه ام آنجاست
که آشیانه من، به ز چوب و از سنگ است
اگرچه بام قفس سر پناه من باشد
من این پناه نخواهم، سکوت آن جنگ است
ز کوی و میکده ی عشق نغمه ها ریزد
شراب خانگی در جام ها، خوشرنگ است
کمال بلبلی ام، با قفس بی رنگ است
مرا به باغ برید، پر ز نورو آزادیست
صبوحی کردن گل ها، بدون من ننگ است
مرا به باغ برید، آشیانه ام آنجاست
که آشیانه من، به ز چوب و از سنگ است
اگرچه بام قفس سر پناه من باشد
من این پناه نخواهم، سکوت آن جنگ است
ز کوی و میکده ی عشق نغمه ها ریزد
شراب خانگی در جام ها، خوشرنگ است