بید مجنون


بید مجنون

به شاخه ای اویختم از بید مجنون او مجنون از ناله باد و من مجنون از اندوه بی انتهای تنهایی در ازدحام ماشین و دود و رنگ در خدا حافظی پریشان اسفند بی رمق 1402 که زمستان را با کلاغهای غمزده و بی پناه...


به شاخه ای اویختم از بید مجنون
او مجنون از ناله باد و من
مجنون از اندوه بی انتهای تنهایی در ازدحام ماشین و دود و رنگ
در خدا حافظی پریشان اسفند بی رمق 1402 که زمستان را با کلاغهای غمزده
و بی پناه به باغ بی برگ و بار سپرد.ومن از بید مجنون مجنون ترم
اگر در چها راه عمو می این شهر نام ترا بی پروا فریاد نزنم
من با بید مجنون در رقصی جنون آمیز ترا فریاد میزنیم
ای عشق مرا دوباره پذیرا باش

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


16 شعر در مورد معلم کلاس اول؛ اشعاری زیبا و خواندنی