صبح ازل


صبح ازل

یاد از آن روز که منزلگه من کوی تو بود همه شب تا سحرم جای به پهلوی تو بود یاد از آن شب که تو بودی و من مست خراب رهزن دین و دلم نرگس جادوی تو بود یاد باد آن شب مهتاب که تا وقت سحر به سر شانه من...

یاد از آن روز که منزلگه من کوی تو بود
همه شب تا سحرم جای به پهلوی تو بود

یاد از آن شب که تو بودی و من مست خراب
رهزن دین و دلم نرگس جادوی تو بود

یاد باد آن شب مهتاب که تا وقت سحر
به سر شانه من زلف سمن بوی تو بود

نشود از نظرم محو که ایامی چند
سجده گاهم خم محراب دو ابروی تو بود

من نه امروز تورا قبله خود ساخته ام
از همان صبح ازل قبله من روی تو بود

تو نه امروز شدی مست زخون دل من
زانکه عاشق کشی از روز ازل خوی تو بود

هر که پابست سرزلف تو شد در همه عمر
دلش آشفته تر از سلسله موی تو بود

باز فروغی زغم عشق تو دیشب میگفت
یاد از آن روز که منزلگه من کوی تو بود

سما فروغی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


بازیگران زن و مرد شمالی ایرانی / باورتان نمی شود ! + عکس ها و اسامی