گـل میـنـای عـشـق


گـل میـنـای عـشـق

تو دلدارم شوی؛چَشم نرگس را فدایت می‌کنم لـیلایت شَـوَم ؛ آغوش جان دلگشایت می‌کنم ای یار من ؛ ای یار من ؛ بازآی زین سَروِ چَمان می‌خوانمت چو نغمه ای؛دل را سَرایَت می‌کنم غـنـچه کن در خاطرم ای نوگل...

تو دلدارم شوی؛چَشم نرگس را فدایت می‌کنم

لـیلایت شَـوَم ؛ آغوش جان دلگشایت می‌کنم


ای یار من ؛ ای یار من ؛ بازآی زین سَروِ چَمان

می‌خوانمت چو نغمه ای؛دل را سَرایَت می‌کنم


غـنـچه کن در خاطرم ای نوگل میـنای عـشـق

کعبهٔ دل را چو لیلی من شبی ؛ مأوایَت می‌کنم


جانا بیا ؛ جانا بیا ؛ دوری مَکن گـیـسو کَـمـند

تصنیف عشق هرنفس مستان صدایت می‌کنم




دختر باران .....












رباعی123