تو مجهولی


تو مجهولی

مرا در خواب در قاب داری امید واهی مهتاب داری برنجیدم ز تو ای لوح نقاش هزاران رنگ در نام داری سراسر شور و احساسی ولیکن حبابین خانه ای بر آب داری تو انگوری تو شیرینی چو شهدی ولی اما،اگرها هدیه...

مرا در خواب در قاب داری
امید واهی مهتاب داری
برنجیدم ز تو ای لوح نقاش
هزاران رنگ در نام داری
سراسر شور و احساسی ولیکن
حبابین خانه ای بر آب داری
تو انگوری تو شیرینی چو شهدی
ولی اما،اگرها هدیه داری
نگاهت تیر دارد آرش انداز
به طعمه بی تفاوت چشم داری
تو بی صبری؟صبوری؟فاز تو چیست؟
که مجهول و جهال وجهل در صرف داری

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس/ تیتر روزنامه های ورزشی شنبه 8 اردیبهشت