حسرت ناخورده


حسرت ناخورده

حرف عبور از من دیوانه نیست صحبت عشق تو و بیگانه نیست صحبت دل کندن از این شانه هاست از چه سرت بر سر این شانه نیست؟ شهر ، پر از زمزمه ی عشق ماست دوست ولی بر سر پیمانه نیست شاخه نبات از لب شیرین...

حرف عبور از من دیوانه نیست
صحبت عشق تو و بیگانه نیست

صحبت دل کندن از این شانه هاست
از چه سرت بر سر این شانه نیست؟

شهر ، پر از زمزمه ی عشق ماست
دوست ولی بر سر پیمانه نیست

شاخه نبات از لب شیرین پرید
حسرت ناخورده در این خانه نیست

شب که ز بیتوته من آگه است
از چه سحر عاشق پروانه نیست

ناوک مژگان خیالت به جاست
نازک اندام کریمانه نیست

این من و این دفتر بی حوصله
این همه شعری که صمیمانه نیست

زخم دل از زخم زبان پا گرفت
درد مرا ناز طبیبانه نیست

صحبت یک عاشقی ساده بود
نوبت باران غریبانه نیست

با دو سه تا شعر پر از بی کسی
پیر شدم.. شاعر میخانه نیست

آدم دوران جوانی شکست
آتش دیوار زمستانه نیست

آینه بر عهد جوانی نماند
وقت غزل‌خوانی رندانه نیست

آه... فروکش نشد این عاشقی
سهم من این قصه خصمانه نیست

با غم آن حادثه بارانی ام
مثل بهاری که به سامانه نیست

حرف فراوانی بیگانه هاست
مرغ؛ فراوان شده یا دانه نیست؟

رفتی ازین شهر هیاهو زده
هیچ کسی مثل تو دردانه نیست

قصه ی عرفان شده ای حیف زود
رفتی از این قصه که افسانه نیست

خون جگر خوردن من را ببین
من جگرم سوخته ؛ شرمانه نیست... ؟

محمدمهدی اسماعیلی (عرفان) سه شنبه 21 اسفندماه 1402 ساعت 20:37 رفسنجان

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


رئیسی دستور داده تا 3 میلیارد یورو در اختیار نیرو‌های مسلح قرار داده شود