برنگشت


برنگشت

آن شب که زد به دل کولاک برنگشت آری دلم از آن شب غمناک برنگشت من باورم این است جهان قصه ای بیش نیست صد آسمان رسید ،ولی یک خاک برنگشت حتی همان دیوانه ای که با یقین می رفت هرگز به این جماعت شکاک...

آن شب که زد به دل کولاک برنگشت
آری دلم از آن شب غمناک برنگشت

من باورم این است جهان قصه ای بیش نیست
صد آسمان رسید ،ولی یک خاک برنگشت

حتی همان دیوانه ای که با یقین می رفت
هرگز به این جماعت شکاک برنگشت

هرکس به این حجله دنیا قدم‌گذاشت
دیگر به سمت خانه خویش پاک برنگشت

جایی قشنگ تر است شاید آن ور دنیا
هرتشنه ای که رفته است هلاک برنگشت

آری پرنده ای که رفت از قفس ،رفت
بادی که برد آن همه خاشاک برنگشت

حسین وصال پور

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اولین تصاویر از دو تروریستی که در حمله پهپادی نیروهای امنیتی ایران به هلاکت رسیدند