فراغ یار
نیست در میکده ساقی دل ما را ببرد وندرین ظلمت شبها شب ما را ببرد کو عقابی که در این معرکه ی بادخزان با هجومش همه بال و پر ما را ببرد چشم ما بر در این میکده تا صبح نخفت شاید این مرتبه شربش غم ما را...
نیست در میکده ساقی دل ما را ببرد
وندرین ظلمت شبها شب ما را ببرد
کو عقابی که در این معرکه ی بادخزان
با هجومش همه بال و پر ما را ببرد
چشم ما بر در این میکده تا صبح نخفت
شاید این مرتبه شربش غم ما را ببرد
شاهدان در حرم خلوت او شمع شدند
شاید امروز نسیمی خس ما را ببرد
تا سحر دست فشانم به هوای حرمش
شاید این مرتبه تیغش سر ما را ببرد
ساقیا صد قدح ناب به دستم دادی
شاید این بار سبویی دل ما را ببرد
بال و پر از عطش دیدن تو سوخت ولی
شاید این مرتبه آتش گل ما را ببرد
وندرین ظلمت شبها شب ما را ببرد
کو عقابی که در این معرکه ی بادخزان
با هجومش همه بال و پر ما را ببرد
چشم ما بر در این میکده تا صبح نخفت
شاید این مرتبه شربش غم ما را ببرد
شاهدان در حرم خلوت او شمع شدند
شاید امروز نسیمی خس ما را ببرد
تا سحر دست فشانم به هوای حرمش
شاید این مرتبه تیغش سر ما را ببرد
ساقیا صد قدح ناب به دستم دادی
شاید این بار سبویی دل ما را ببرد
بال و پر از عطش دیدن تو سوخت ولی
شاید این مرتبه آتش گل ما را ببرد