غم مخور

اگر از عالم و ادمها بریدی غم مخور
اگر از مادر محبت هم ندیدی غم مخور

گر برادر خنجرت زد عاقبت
زخم تو چون رفتنیست پس غم مخور

گر یه روز چرخ فلک بر تو نگشت
چرخ را بشکن ؛ چرخاننده را لعنت نکن

زندگی را آزمودن لازم است
دل به غمها مسپردن لازم است

انچنان مستان که اشک گر آید
اشک شوق باشد که در می آید

گر بشینی بنگری دنیا بر اقبال کیست
عمر را دادی به دام انزوا و هرچه نیست

تکیه بر خود کن بدان این را نداری همدمی
چون خدا باشد کنارت بی نیاز از عالمی

پرستو...