ماه


ماه

باز دوباره شب شد وتو نیستی که پلکهایم را نوازش دهی و مژگانم را درهم نوردی و خواب یک رویای شیرین را را روانه چشمان خیسم کنی اکنون که نیستی اسمان را نگاه می کنم ماه را می بینم ماه پرتوهای نورش...

باز دوباره شب شد وتو نیستی
که پلکهایم را نوازش دهی و
مژگانم را درهم نوردی و
خواب یک رویای شیرین را
را روانه چشمان خیسم کنی
اکنون که نیستی
اسمان را نگاه می کنم ماه را می بینم
ماه پرتوهای نورش را همچون
دستان تو
صورت بی رنگم را نوازش میدهد
ویادتو را همچون رویایی برسرم اوار می کند
وبامداد باکابوس نیودن تو ازخواب بلند میشوم
عجب شبی بود بی تو
فاطمه قاسمی



منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


جلوگیری از ورود بانوان برای تماشای بازی پرسپولیس